مذاکره احتمالی ایران و آمریکا ، تعداد حامیان رئیسی را افزایش می دهد یا کاهش؟
رویداد 24 نوشت:تیت
در میان مذاکرات وین، بحث درباره احتمال مذاکره مستقیم ایران و آمریکا بالا گرفته است. این در حالی است که بخشی از اصولگرایان پس از ترور سردار سلیمانی هر نوع مذاکره با آمریکا را حرام اعلام کرده بودند و جملاتی از این قبیل که «بعد از شهادت حاج قاسم، توی دهان هر کسی باید زد که از مذاکره سخن بگوید» توسط آنها مطرح میشد. ابراهیم رئیسی نیز پس از پیروزی در نشست خبری حاضر شد و احتمال هر گونه مذاکره با آمریکا را رد کرد. او البته در جریان انتخابات ریاست جمهوری گفته بود با آمریکاییها مواجه میشویم، اما نه برای مذاکره بلکه برای محاکمه. با این حال ورود به عرصه سیاست و مواجهه با فضای واقعی روابط بین الملل به آنها نشان داد که این عرصه، صفر و یکی و عرصه خیر مطلق و شضر مطلق نیست و تمام کشورها (همچون ایران) بر اساس منافع خودشان تصمیمگیری میکنند نه بر اساس منفعت کشور دیگری بنابراین مذاکره و تلاش برای دستیابی کشور به حقوق خودش از هر طریقیی، نه کاری مذموم، بلکه امری در راستای منافع ملی است.
اگرچه تقریبا این درک در میان مقامات سیاسی این جریان رخ داده است، اما در بدنه همچنان مخالفهایی با هر گونه مذاکره وجود دارد و از طریق رسانههای آنها نیز همین امر تقویت میشود؛ چنانچه حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان حتی مقابل ابراهیم رئیسی و حسین امیر عبداللهیان ایستاد که چرا از احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا سخن گفتهاند: «چرا و با کدام تحلیل منطقی و قابل قبول از احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا سخن میگوئید؟ و کدام بخش از صورتمسئله نامشخص است که روشن شدن آن به مذاکره، آنهم مذاکره مستقیم با آمریکا نیاز دارد؟ این اظهارات [امیرعبداللهیان] موجی از ابراز نگرانی در میان طیف گسترده نیروهای حزباللهی و پا بهرکاب انقلاب را نیز درپی داشته است و امید آنکه هرچه زودتر اظهارات نسنجیده خود را تصحیح کرده و شبهاتی که پدید آوردهاند را برطرف کنند»
سعید شریعتی میگوید: برجام و به طور کلی پرونده هستهای ایران موضوعی است که عالیترین مرجع تصمیم گیری در نظام درباره آن به تصمیم میرسد و شورای عالی امنیت ملی، وزارت خارجه، مجلس و همه نهادهای حکومتی مطاع و بر اساس نظر عالیترین مرجع عمل خواهند کرد. اینگونه نیست که تصمیمی گرفته شود که جایی از نظام با آن زاویه داشته باشند. چند و چون نحوه مذاکره، دیدارها، تاکتیکهای مذاکراتی است که هرگروهی از ایران مسئولیت میپذیرد. به آنها گفته میشود که کدام مسیر را پیش بروند بنابراین مثلا اینگونه نیست که آقای حسین امیرعبدالهیان و علی باقری بخواهند بیش از آنچه که به آنها مسئولیت داده شده، پیش بروند. جز به جز رفتار دیپلماتها و مذاکراه کننده کنندگان تایید و تصویب شده است. این رفتارها در دورههای آقایان روحانی، احمدی نژاد و حتی خاتمی که شروعکننده مذاکره بود نیز رعایت میشد.
شریعتی ادامه داد: برخی همچون شریعتمدای فکر میکنند مذاکره با غرب خصوصا ایالات متحده آمریکا خط قرمز است اما شرایط نشان داده اینطور نیست و حتی تعامل با آمریکا هم امکانپذیر است. در دیداری که رهبری با مردم قم در دی ماه داشتند تاکید کردند اگر نیاز باشد تعامل و مذاکره هم صورت خواهد گرفت.
این فعال سیاسی با بیان اینکه برخی برای خودشان مذاکرات را تابو کردهاند چرا که با مذاکره تمام مقدساتشان فرو میپاشد، یادآور شد: تندروها سه دسته هستند که نمیخواهند تعامل و مذاکرهای با ایران صورت بگیرد. گروه اول گروهی هستند که برخلاف خواسته و نظر نظام نمیخواهند تعاملی برقرار شود و میخواهند تحریمها کمامان باقی بماند، این دسته کاسبان تحریم هستند و از خون مردم تغذیه میکنند لذا در مقابل هرگونه رفع تحریمی چوب لای چرخ دولت میگذارند. دسته دوم کسانی هستند که بر اساس دولتها نظرشان نسبت به مذاکره تغییر میکند. مثلا اگر روحانی و ظریف بخواهند مذاکره کنند، حرام است و نتیجه آن نفوذ و ساخت گاندو است، اما اگر رئیسی و باقری بخواهند مذاکره کنند حلال است و باید صورت بگیرد! خب با اینها نیز کاری نداریم چرا که بادهای موسمی هستند و میتوان به آنها خرده گرفت که چرا چوب لای چرخ میگذاشتید، اما فعلا نیازی نیست مته به خشخاش گذاشت.
شریعی با اشاره به دسته سوم تندروها گفت: دسته سوم گروهی هستند که باورشان شده بود که نظام ممکن است مذاکره را حرام بداند و حالا اگر این اتفاق رخ دهد، باورهای ایمانی آنها تخریب میشود.
این کارشناس ادامه داد: قشری که بدنه رای رئیسی را تشکیل میدهند و معتتقدند مذاکره با آمریکا به هر طریق ممنوع است و نباید انجام شود، درصد زیادی از بدنه حامیان رئیسی را تشکیل نمیدهند و به اعتقاد من ۹۰ درصد مردم جامعه ایران به دنبال حل مشکلات ایران با سایر کشورهای دنیا هستند، فرقی هم ندارد اصلاح طلب هستند یا اصولگرا یا حتی اقتدارگرا. کسانی که به رئیسی رای دادهاند مردم ایران هستند و اگر تعاملات و مذاکرات منجر به بهبود معیشت مردم شود، نه تنها حامیان او ریزش پیدا نمیکنند، بلکه کسانی که حتی رای هم ندادهاند نیز از این وضعیت حمایت خواهند کرد. یک اقلیت ۱۰ درصدی هستند که منافعشان در باقی ماندن تحریم است. این قشر وزنهای ندارند و بیشتر کاسب هستند و برایشان فرقی ندارد چه گروهی مذاکره میکند، آنها، چون دیگر متنفع نخواهند بود برای دولت مشکلاتی را هم ایجاد خواهند کرد و کارها را مجددا خراب میکنند.