پایانِ سکوت عارف | خیز برای بازگشت به پارلمان در 1402؟
قرن نو نوشت:محمدرضا عارف که تقریبا در اکثر اتفاقات مهم کشور در زمان دولتداری حسن روحانی، مهر سکوت بر لب زد، گوشهای نشست و حوادث را تماشا کرد، این روزها که اصولگرایان قدرت را در دست دارند در حال شکستن سکوت خود است و گاه و بیگاه درمورد مسائل کشور اظهار نظر میکند.
سپهر سیاست ایران، محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم و معاون اول دولت اصلاحات را به سکوت میشناسند. کسی که در حساسترین روزهای جریان اصلاحات، استراتژی سکوت را در دستور قرار میدهد و نظارهگر اتفاقات سیاسی کشور می شود.
آنچنان که عارف در اوج درگیریهای سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان در سال ۸۸، روش میانه را انتخاب کرد و بیشتر سکوت کرد و ترجیح داد وارد حوادث آن سال نشود. شاید حضور او در صحنه سیاسی کشور در این سالها به ویژه بعد از سال ۹۲ مدیون همین سکوت او در سال ۸۸ بود. چه آنکه بسیاری از اصلاحطلبان به خاطر حضور و نقش آفرینی در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.
لیدری که انتظارات را برآورده نکرد!
عارف اما در انتخابات ۹۲ گزینه سفید اصلاح طلبان شد که از فیلتر شورای نگهبان عبور کرد. هرچند در نهایت اصلاح طلبان که آن سال بعد از مدت ها شور سیاسی گرفته بودند حاضر به حمایت از او تا لحظه آخر نشدند و ریاست جمهوری حسن روحانی را بر رئیس جمهور شدن عارف ترجیح دادند. اصلاح طلبان پاداش آن کناره گیری و انصراف را ۲ سال بعد در انتخابات مجلس دادند و عارف را سرلیست کرده و توانستند او را به عنوان لیدر اصلاح طلبان روانه پارلمان دهم کنند. لیدری که نتوانست انتظارات آنها را برآورده کند، شاید آنها فراموش کرده بودند که از عارف باید به اندازه محمدرضا عارف انتظار داشت.
عارف نه نفوذ داشت نه کاریزما
عارف ستون خیمه اصلاح طلبان در مجلس دهم نشد و استراتژی دیگری را دنبال کرد. او تلاش کرد خود را مرد پشت پرده نشان دهد اما روایت ها حکایت از آن داشت که عارف نفوذ و کاریزمایی قابل توجه در بین نمایندگان اصلاح طلب نداشت. همین امر در کنار انفعال و سکوت او در بزنگاه ها سبب شد تا فراکسیون امید به حاشیه رود و کار دست اعتدالیون و اصولگرایان بیفتد. ۴ سال بعد هم مردم ناراحتی و نارضایتی خود را نشان دادند و ردصلاحیت های گسترده نیز کمک کرد تا ترکیب مجلس تغییری اساسی پیدا کند.
سکوت عارف شکست
محمدرضا عارف که تقریبا در اکثر اتفاقات مهم کشور در زمان حسن روحانی، مهر سکوت بر لب زد، گوشهای نشست و حوادث را تماشا کرد، این روزها که اصولگرایان قدرت را در دست دارند در حال شکستن سکوت خود است و گاه و بیگاه درمورد مسائل کشور اظهار نظری میکند، آنچنان که گفته است؛«مسئولان نظام بابت کم کاریها از مردم نجیب ایران متواضعانه عذرخواهی کنند »،«برخی اظهارنظر افرادی که در حادثه هواپیمای اوکراینی دخیل بودند داغ دل خانواده جان باختگان را تازه میکند.»،«ارادهای شکل گرفته که جامعه دانشگاهی در تصمیم سازی امورات جامعه کنار گذاشته شوند.»، «نوعی سردرگمی و بی برنامه گی در مدیریت کشور مشاهده میشود.با شعار نمی توان کشور را اداره کرد.»،« گفتمان اصلاحات گفتمانی بن بست شکن است اما در جریان اصلاحات حتما نیازمند یک تحول اساسی هستیم »، «تداوم سبک مدیریت فعلی فرجام نامطلوبی برای کشور در پی دارد»،«مطمئن هستم شرایط فعلی بر اساس خواست و اراده مردم تغییر خواهد کرد.» و …
اما سوال افکارعمومی از عارف این است که چه شده یکباره آقای اصلاح طلبان زبان گشوده و نقاد شده است؟ چرا این اظهارات را در زمان حسن روحانی نمی گفت؟ چرا در مجلس به جای فعال بودن، مسیر انفعال را پیش گرفت و حالا امروز که اصولگرایان بر سریر قدرت نشسته اند او گلایه مند و منتقد نشود؟
ترس عارف از حذف شدن
شاید پاسخ را در ترس عارف از حذف شدن بتوان جستجو کرد، سکوت در دورانی که در زمین سیاست و زمین بازی قدرت نیستی، میتواند به حذف از سیاست کمک کند. عارف هم به این نتیجه رسیده است که اگر به مشی خود در روزگار حضورش در مجلس دهم برگردد و در مورد مسائل مهم کشور سکوت کند، کم کم به کنج سیاست فرستاده شده و فراموش خواهد شد. از همین روست که تلاش دارد نقش یک منتقد را ایفا کند، یک منتقد بی دردسر و بی حاشیه.
عارف به دنبال بازگشت به بهارستان؟
به نظر میرسد او نیم نگاهی هم به مجلس آینده و انتخابات سال ۱۴۰۲ دارد. شاید عارف فکر میکند که میتواند با این واکنشها خود را در صحنه نگه دارد و در انتخابات مجلس دوازدهم دوباره با شور انتخاباتی به پارلمان راه پیدا کند.
کمک افراطیون به بازگشت اصلاحطلبان به قدرت
عملکرد مجلس یازدهم و رفتار افراطی این نمایندگان با پدیدههای اجتماعی، در خاکستر فرونشسته عارف دمیده است. جریان اصلاحات برای بازگشت به قدرت به شدت روی رفتارهای احساسی و افراطی مجلس نشینهای اصولگرا حساب کردهاند و امید دارند که با تدوام همین مسیر، بتوانند مردم را راضی به مشارکت در انتخابات کنند که بنا بر یک اصل قدیمی، مشارکت مردم مساوی است با پیروزی اصلاحطلبان در هر انتخاباتی.
البته نباید فراموش کرد که مردم هنوز از جریان اصلاحات برای دورانی که در قدرت حضور داشتند، سوال دارند. قطعا عارف، روحانی و دیگران بدون توضیح در مورد عملکردشان، نمیتوانند به اعتماد دوباره مردم امیدوار باشند.