اقتصادبانک و بیمه

روزنامه شرق: اقتصاد ایران حتی در دولت رئیسی،اقتصاد لیبرال است و ایده های صندوق بین المللی پول را پیش می برد

شرق نوشت:اتفاق تازه‌ای در اقتصاد ایران نیفتاده است، آنچه در حال روی‌دادن است ادامه فازهای پیشین است که در دولت‌های قبلی هم اجرا شده است و شاید اشکال کار هم در همین‌جا باشد.

انتقادهای سیاست‌مداران، کارشناسان و اقتصاددانان بازار آزاد را نباید جدی گرفت. این دود از همان کُنده قدیمی برخاسته است. اگر آنان به‌ظاهر ناخشنودند، برای این است که با ایده‌های آنان که همان ایده صندوق بین‌المللی پول است، کار دارد پیش می‌رود، همین و بس.

اگرچه تغییرات جهانی دیدگاه‌های راست و چپ را ناگزیر ساخته است تا از برخی باورهای جزمی دست بردارند و خود را با جابه‌جایی منابع تازه ثروت که از صنعت به سمت بازارهای مالی و تکنولوژی رفته، هماهنگ کنند، اما اقتصاد ایران و اقتصاددانان آن هنوز درگیر تضادها و تخاصم‌های قدیمی‌اند و در این میان باز شوربختانه اقتصاددانان بازار آزاد دست بالا را دارند و از کوچک‌سازی دولت می‌گویند؛ دولتی که اساسا تمایلی به کوچک‌شدن ندارد؛ چراکه نمی‌خواهد دیگران را در فرصت‌ها و منابع سهیم کند.

با اینکه دولت نمی‌خواهد از نقشش کوتاه بیاید، اما اقتصاددانان نهادگرا و دولت‌ رفاه در تصمیمات اقتصادی دولت‌ها و برقراری عدالت اجتماعی که دولت‌ها همواره از آن سخن گفته‌اند، چندان نقشی نداشته‌اند.

دست بر قضا رویکردهای اقتصادی دولت‌ها بر اساس بازار آزاد پیش رفته است که مغایر با عدالت اجتماعی است و متفکر استراتژیست آن یعنی هایک باور دارد سخن‌گفتن از عدالت اجتماعی مشمئزکننده است.

بگذریم. اما مردم بیش از هر گروه دیگری به موقعیت نابرابری که در آن گرفتار آمده‌اند، آگاه‌اند و مسئول مستقیم آن را دولت می‌دانند و اثرات تصمیمات دولت را با پوست و گوشت و استخوان خود احساس می‌کنند؛ حتی اگر برخی بیایند بگویند مردم از منطق اقتصادی چیزی سر درنمی‌آورند: «می‌گویند شخصی برای آموختن منطق نزد استاد رفت. بعد از شش ماه استاد او را آزمود: نزد مردم برو و تحقیق کن آیا آنها منطقی حرف می‌زنند یا خیر. شاگرد نزد مردم کوچه و خیابان رفت و بعد از سیر و سیاحت فراوان پیش استاد بازگشت و گفت: مردم اصلا و ابدا منطقی حرف نمی‌زنند؛ نه استقرایی نه قیاسی و نه صغرایی و نه کبرایی و نه نتیجه‌ای. هیچ. مردم چیزی درباره منطق نمی‌دانند. استاد 10 سال به شاگرد منطق آموخت و باز او را آزمود. همان آزمون نخست. این بار شاگرد بازگشت و گفت مردم همگی منطقی حرف می‌زنند، حتی بهتر از منطق‌دانان و بهتر از آنان نتایج نامعتبر را تشخیص می‌دهند، منتها بدون استفاده از اصطلاحات منطقیون. اما عکس قضیه چگونه است؟ آیا خود عالمان می‌دانند مدعی چیستند؟».

این ایده اقتصاد بازار آزاد، شتری نیست که هر چهار سال یک‌ بار یا هر هشت سال یک‌ بار درِ خانه دولت‌ها بخوابد و آنان ناگزیر به آن تن دهند، بلکه اسب تروایی است که با خیل سودجویان و رانت‌خواران در درون آن به توصیه کارشناسان اقتصادی و داخلی و خارجی وارد جامعه شده است و نه در تاریکی بلکه در روز روشن جامعه را فتح کرده است.

با گذشت چهار دهه از دولت‌های ایران با اصرار بر توسعه، هنوز برنامه مدون اقتصادی از هیچ دولتی وجود ندارد که متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ایران باشد. طرفه آنکه اغلب کارشناسان اقتصادی دولت‌ها، هم با صراحت و هم در لفافه از برنامه‌های اقتصادی بازار آزاد سخن گفتند؛ حال آنکه این برنامه‌های اقتصادی، نه‌تنها با ذائقه عمومی مردم ناسازگار است، بلکه با ذائقه حکومت که اعتبارش را از سنت می‌گیرد، در تضاد و تخاصم است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا