چندرسانه‌ای

سلطانی: پنجره فرصت‌های سیاست خارجی همیشه باز نیست

کارشناس اقتصاد سیاسی بین الملل در گفتگو با خبرآنلاین با تاکید بر اینکه در مناسبات فرامنطقه ای، باید احیای برجام در دستور کار جدی قرار گیرد تا فضای روانی و سیاسی شکل گرفته علیه ایران شکسته شود گفت: بدون احیای برجام نمی توان به بهبود مناسبات منطقه ای و حتی مناسبات با چین و هند و روسیه فکر کرد.

در حالی که با سفرهای دیپلماتیک اخیر و از سرگیری مذاکرات در دوحه بین طرف ها امیدها برای احیای برجام افزایش یافته بود، این مذاکرات بدون دستیابی به پیشرفت ملموسی پایان یافت و به گفته مذاکره کننده ارشد کشورمان زمان و مکان دور بعدی گفتگوها در حال نهایی سازی است. با وجود نیاز ایران به رفع تحریم های ظالمانه و همچنین نیاز آمریکا به سرانجام رساندن توافق هنوز دورنمای مشخصی از آینده گفتگوها وجود ندارد و مساله توافق نهایی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در همین راستا علیرضا سلطانی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی بین الملل در گفتگو با خبرآنلاین  با اشاره به اینکه پنجره فرصت ها همیشه باز نیست گفت: عدم احیای برجام زمینه همراه شدن دوباره اروپا و آمریکا بر علیه ایران با دستاویزهای حقوقی بین المللی و شورای امنیت می شود.

مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:

 

 

مذاکرات احیای برجام پس از یک وقفه طولانی ۲ هفته پیش در دوحه از سر گرفته شد اما نتیجه این مذاکرات کوتاه، بالارفتن تردیدها و اما و اگرها نسبت به آینده برجام بود به گونه ای که ایران و آمریکا هر کدام طرف مقابل را مسئول به نتیجه نرسیدن مذاکرات قلمداد کرده و می کنند. به نظر شما ایران چه رویکردی را در قبال برجام و احیای آن دنبال می کند؟

رویکرد ایران به مذاکرات احیای برجام، رویکردی غیرشفاف و نامشخص برای افکار عمومی و محافل سیاسی و رسانه ای است. این مساله با روی کار آمدن دولت سیزدهم تشدید شده است هرچند در طول یک سال گذشته از زمان روی کارامدن دولت سیزدهم این مساله نوسانات زیادی داشته است اما به نظر می رسد پس از مذاکرات اسفندماه ۱۴۰۰ و به دنبال حمله روسیه به اکراین، رویکرد ایران به مذاکرات به شدت متحول شد و در فاز ابهام و تردید قرار گرفت. در حال حاضر تنها تحلیلی که می توان نسبت به رویکرد ایران نسبت به مذاکرات احیای برجام داشت، تردید نسبت به ادامه مذاکرات و نحوه آن است. اینکه این تردید بر چه اساسی استوار است و چه سناریوهایی از سوی تیم مذاکره کننده طراحی شده و چه اهدافی دنبال می گردد، به طور واقعی در ابهام است. عدم موضع گیری نسبت به مذاکرات و نامشخص بودن خواست های ایران و آمریکا در مذاکرات اخیر، به این فضای پرابهام افزوده است. این شرایط به طور طبیعی برای اقتصاد ایران و افکار عمومی که کسب و کار و معیشت خود را در گرو مذاکرات سیاسی احیای برجام می بینند، اصلا مناسب و مطلوب نیست.

 

 

شما در مقطعی از سیاست خارجی دولت سیزدهم و رویکردهای آن دفاع کردید و آن را سازنده و موثر ارزیابی می کردید. آیا همچنان بر تحلیل خود باقی هستید؟

رفتار دولت سیزدهم از این منظر که در ماه های ابتدایی شروع به کار خود و با توجه به رویکردها و باورهای سیاسی متفاوتی که نسبت به دولت قبل داشت، با سیاست خارجی به صورت هیجانی و احساسی برخورد نکرد و باعث بروز نوسانات سیاسی شدید خصوصا در حوزه منطقه ای نشد، قابل دفاع است. علاوه بر این دولت سیزدهم بر خلاف پیش بینی ها، مذاکرات احیای برجام را به طور جدی تا اسفندماه دنبال کرد. در کنار مذاکرات احیای برجام، دیپلماسی فعال منطقه ای را هم در پیش گرفت و پیشرفت هایی در حل مناقشات سیاسی خصوصا در حوزه خلیج فارس و دیگر همسایگان در شمال و جنوب و غرب و شرق بدست آورد به گونه ای که می توان اذعان کرد در حال حاضر ایران در مقایسه با سال های گذشته یکی از کم تنش ترین مناسبات را در منطقه تجربه می کند. برقراری آتش بس در یمن، ثبات نسبی در سوریه و در سرزمین های اشغالی و عراق، حل و فصل برخی مناقشات با همسایگان شمالی خصوصا آذربایجان و در عین حال رفت و آمدهای سیاسی در سطوح بالا بین ایران و کشورهای منطقه مصادیق این شرایط نسبتا باثبات در سیاست خارجی ایران است. منتها نگرانی بزرگ این است که این شرایط تداوم پیدا نکند و یا تحت تاثیر برخی خطاهای محاسباتی روند متفاوتی را تجربه کند. وضعیتی که نشانه های آن کم کم در حال نمودار شدن است و می تواند تمام دستاوردهای یک سال گذشته را تحت تاثیر قرار دهد. صدور قطعنامه اخیر آژانس علیه ایران و نشست شورای امنیت سازمان ملل که پس از ۴ سال مجدد قدرتهای بزرگ را در کنار آمریکا برای اعمال فشار بر ایران قرار داد، نشانه های این شرایط است. تا قبل آن در نشست های دوره ای شورای امنیت برای نظارت بر برجام، این آمریکا بود که به دلیل خروج از برجام مورد نقد واقع می شد.

در این شرایط، ایران باید چه رویکردی را در پیش گیرد تا مانع از بروز و ظهور عوامل تنش زا مناسبات خارجی خود گردد؟

این شرایط همان طور که گفتم شرایط در حال گذار است و باید به یک وضعیت دائمی و باثبات برسد. رویکرد سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم باید به نقطه باثبات و غیرقابل بازگشت برسد. این هم در مناسبات فرامنطقه ای قابل توجه است هم در مناسیات منطقه ای. در مناسبات فرامنطقه ای، باید احیای برجام در دستور کار جدی قرار گیرد تا فضای روانی و سیاسی شکل گرفته علیه ایران شکسته شود و قدرت مانور دولت در حوزه منطقه ای و تعاملات منطقه ای افزایش یابد. بدون احیای برجام نمی توان به بهبود مناسبات منطقه ای و حتی مناسبات با چین و هند و روسیه فکر کرد. کشورهای مختلف چه منطقه ای و چه فرامنطقه ای منتظر نهایی شدن احیای برجام هستند تا مناسبات عادی خود با ایران را فعال کنند. در حال حاضر این مناسبات وجود دارد اما در شرایط عادی نیست و صرفا مناسبات در حد حرف و ظاهر است و گشایشی واقعی در مناسبات اقتصادی و تجاری شکل نمی گیرد. نشانه این مهم هم شرایط ناگوار اقتصادی کشور است که روزبه روز وخیم تر می شود. علاوه بر این تعلل در رسیدن به ساحل ثبات در مناسبات خارجی ممکن است عوامل تنش زا در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای را فعال کند. به هر حال کشورهای منطقه به خصوص دولت هایی که مناسبات خصومت آمیز با ایران دارند می توانند از این تعلل استفاده کنند و نقش مخربی در مناسبات خارجی ایران بازی کنند. عدم احیای برجام زمینه همراه شدن دوباره اروپا و آمریکا بر علیه ایران با دستاویزهای حقوقی بین المللی و شورای امنیت می شود. علاوه بر این با توجه به انتظار دولت های منطقه ای مانند عراق، ترکیه، اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس به احیای برجام و عدم تحقق این مهم از یک سو و از سوی دیگر نگرانی نسبت به قدرت اتمی ایران، ممکن است این کشورها علیه ایران متحد شده و در قالب اتحادهایی مانند ناتوی عربی در برابر ایران فعال شوند. سفر بایدن رئیس جمهور آمریکا به منطقه در روزهای آینده می تواند سنگ بنای این اتحاد را بگذارد که طبعا برای ایران مثبت نخواهد بود.

 

 

هزینه ها و فرصت های این دوران گذار برای سیاست خارجی ایران چگونه ارزیابی می شود؟

فرصت ها برای ایران به تدریج در حال از دست رفتن است. هم به لحاظ اقتصادی که برآورد شده ایران روزانه بیش از ۲۰۰ میلیون دلار عدم النفع از احیای برجام دارد علاوه بر این ظرفیت تولید و صادرات نفت ایران برای تنظیم بازار جهانی نفت، در حال حاضر قدرت چانه زنی ایران را بالابرده. شرایطی که ممکن است در ماه های آینده با توجه به تکیه بر دیگر متغیرهای تنظیم کننده بازار نفت که در سفر بایدن به منطقه هویدا می شود، دیگر وجود نداشته باشد. در حال حاضر ونزوئلا از این شرایط بهتر استفاده کرده و با لغو بخشی از تحریم های خود، زمینه حضور در بازار نفت را ایجاد کرده است. پنجره فرصت ها همیشه باز نیست و ممکن است هرچه سریعتر بسته شود آنوقت باید امتیازات بیشتر و بزرگتری داد. یکی دیگر از فرصت هایی که ایران می توانست از آن استفاده کند و تاکنون نکرده، جنگ اکراین است. حمله روسیه به اکراین بهترین فرصت برای گرفتن امتیاز از غرب و بهره برداری اقتصادی از طرفین مناقشه بود. تجربه کشورهای امریکای لاتین در فاصله آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم که بیشترین بهره برداری اقتصادی و صنعتی را داشتند، باید مورد توجه قرار می گرفت اما ایران تاکنون از این فرصت استفاده مطلوب نداشته و با رویکردی سیاسی و یک طرفه، دستاوردی از این بحران نداشته است.

اشاره به خطاهای محاسباتی موثر در سیاست خارجی ایران داشتید. این خطاهای محاسباتی شامل چه مواردی است و آیا همچنان فعال است؟

من قبلا این خطاهای محاسباتی را در مصاحبه های قبلی بیان کرده و نسبت به آنها هشدار داده ام. مهمترین خطای محاسباتی، فراهم شدن برخی زمینه های محدود برای فروش نفت و تعاملات اقتصادی خارجی ناشی از کاهش فشارهای تحریمی دولت بایدن در طول یک سال و نیم اخیر است. این شرایط ممکن است دست اندرکاران مدیریت کشور را به خطا اندازد که می توان سد تحریم ها را شکست در حالیکه واقعیت این است که فشارهای تحریمی برای فعال کردن مذاکرات برجام کاهش یافته و در صورت عدم احیای برجام، نه تنها شرایط گذشته برگردد بلکه به همراه شدن تحریم های شورای امنیت در نتیجه فعال شدن مکانیسم ماشه، شرایط تحریمی به مراتب بدتر از دولت ترامپ و اوباما بر کشور حاکم گردد. خطای محاسباتی دیگر، قمار بر سر بحران اکراین بود که به نظر می رسید با این اتفاق، ترازو به نفع ایران در مناسبات بین المللی و منطقه ای سنگین تر شود اما این اتفاق نیفتاد و در عمل با وابسته شدن دستاوردهای نیمه کاره سیاست خارجی ایران به بحران اکراین، نهایی شدن این دستاوردها هم به خطر افتاده است.

چه راهکاری برای خروج این این بن بست و فعال کردن دوباره دیپلماسی می توان مورد توجه قرار داد؟

دولت باید واقع بینانه و با عقلانیت و با درنظر گرفتن منافع ملی در رویکرد خارجی خود اصلاحات و تغییراتی ایجاد کند. این تغییر شاید در گام نخست در نگرش تیم مذاکره کننده احیای برجام است که باید بر مبنای متغیرهای واقعی و با لحاظ مصالح و منافع کنونی کشور صورت گیرد. نکته مهم دیگر اینکه نباید بیش از حد روی همراهی کشورهایی مانند روسیه و چین در تعاملات سیاست خارجی آینده حساب باز کرد و تمام تخم مرغ ها در سبد این کشورها و خصوصا روسیه گذاشت. آنچه اهمیت دارد ایجاد توازن در مناسبات با قدرت های خارجی و بهره گیری از ظرفیت های در حال ایجاد در صحنه بین المللی است. و نکته آخر سیاستگذاری و تصمیم گیری در فضای واقعی و بدور از شعارها و ایده آل هاست. تصمیم گیری ها باید به گونه ای باشد که شرایط اقتصادی و معیشت مردم را به عنوان یک متغیر مهم، مورد توجه قرار دهد و آثار و نشانه های این تصمیمات به عینه در اقتصاد و معیشت روزانه مردم خود را نشان دهد. این شاخص باید مهمترین شاخص و عیار در تصمیم گیری های خارجی باشد در غیر این صورت باید نسبت به درستی تصمیمات تردید کرد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا