نقد و تحلیل

آیا آنچه که برخی از مسئولان و نهادها از اسلام برداشت می کنند، با نظر امام خمینی منطبق است؟

احمد زیدآبادی در روزنامه اعتماد نوشت:در دهه شصت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه با انتقاد از دنیای غرب گفت: «آنها اصلا نمی‌دانند ما می‌خواهیم چه کنیم.» گویا خبرنگاری، نظرِ فرانسوا میتران رییس‌جمهور فقید فرانسه را درباره اظهارات مرحوم هاشمی جویا شده بود.

میتران در پاسخ او گفته بود: «رییس مجلس ایران درست می‌گوید. ما واقعا نمی‌دانیم آنها می‌خواهند چه کنند. دلیلش هم این است که خودشان هم نمی‌دانند می‌خواهند چه کنند!»

متاسفانه این داستان هنوز هم به قوت خود باقی است. نه فقط غربی‌ها که ما ایرانیان هم دیگر نمی‌دانیم مسوولان کشور می‌خواهند چه کنند؟ از این‌رو حدس‌مان این است که خودشان هم نمی‌دانند می‌خواهند چه کنند! تصمیمات و اظهارنظرها به قدری متفرق و نیروهایی که از جانب حکومت حرف می‌زنند، به قدری متشتت‌اند که نه فقط برای یک شهروند عادی بلکه افراد پیگیر مسائل کشور نیز به ‌شدت سرگیجه‌آور است!

علایق و عقول آدمیان همسان و همسطح نیست. هر کس فهم خود را دارد و نمی‌توان معیارها و ضوابط تعریف‌ شده‌ای را بر فهم آدمیان تحمیل کرد. این اختلافات و تنوعات اما جای‌شان در حوزه جامعه است. دولت و حکومت به عنوان نهاد اجرایی نباید و نمی‌تواند محل بروز انواع اختلافات و تناقضات باشد. دولت‌های سکولار اعتقادات مذهبی یا غیرمذهبی مسوولان اجرایی را امری فردی می‌دانند و آن را با اداره امور کشور که معطوف به پیشبرد برنامه‌های تعریف شده و روشنی است، مغایر نمی‌بینند؛ اما در نظام جمهوری اسلامی که برای خود ماهیت دینی قائل است، این بحث پیچیدگی‌های مخصوص خود را پیدا کرده است. به عبارت دیگر، اگر ماهیت جمهوری اسلامی به «تحقق عینی اسلام» گره خورده است، اسلام مورد نظر و مرجع و مفسر آن باید کاملا تعریف و مفهوم‌سازی شود.

قاعدتا گفته خواهد شد که منظور از اسلام، برداشت بنیانگذار جمهوری اسلامی از این دیانت است؛ آنچه اما در فضای گفتمان حکومتی جریان دارد، غیر از این را نشان می‌دهد. در نظام جمهوری اسلامی صدها نهاد رسمی و نیمه‌رسمی شکل گرفته است که هر کدام خود را نماینده و سخنگوی نظام می‌دانند و بنا به امیال و علایق خود نوعی از اسلام را ترویج می‌کنند.

نوع اسلامی که مسوولان معمم یا غیرمعمم این نهادها معرفی می‌کنند با برداشت بنیانگذار جمهوری اسلامی واقعا سنخیتی ندارد و در مواردی آشکارا از جنس خرافات است. در سال‌های اخیر متاسفانه ترویج خرافات در سطح تریبون‌های رسمی شیوع بی‌سابقه‌ای پیدا کرده و هر فردی متعرض این موضوع شود، به مخالفت با آموزه‌های اسلام متهم می‌شود. با توجه به روشن نبودن مرز خرافه، قاعدتا بحث‌های معرفت‌شناسی ظریفی در این زمینه قابل طرح است، اما اگر حکومت قادر به کنترل ترویج خرافه‌گرایی و عقل‌ستیزی تحت عنوان تبیین اسلام در تریبون‌های رسمی نشود، موج خرافه‌گرایی و رفتارهای منبعث از آن، جایی برای هیچ نوع تبیین عقل‌گرایانه از اسلام باقی نخواهد گذاشت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا