روایت غمی که بر حسین(ع) رفت در موزه فرش/ سردار دلها تماشاگر این تعزیه تاریخی است!
امسال از محوطه و فضای باز موزه فرش استفاده دیگری شده است و آن برپایی مراسم تاریخی تعزیه در آن است.
میراث آریا: اگر گذارتان به پارک لاله افتاده باشد، در ضلع شمالی آن ساختمانی بزرگ خودنمایی میکند که از دور شبیه دار قالی است. این ساختمان «موزه فرش» نام دارد که نفیسترین و قدیمیترین فرشهای ایران را در خود جای داده است.
موزه فرش ایران در فضایی به مساحت 12 هزار متر مربع قرار دارد. ساختمان موزه نیز 3 هزار و 400 متربع است. همانطور که گفته شد آذینهای نمای بیرونی آن شبیه دار قالی است و بعد از وارد شدن به محوطه باید از حدود 30 پله بالا رفت تا به ساختمان اصلی رسید. جلوی در ورودی موزه فضای باز بزرگی حدود 250 متر مربع قرار دارد که دورتا دور آن توسط میلههای فلزی و شیشههای مات به ارتفاع نزدیک به یک متر پوشانده شده است.
**اینجا کودکان فضای اختصاصی دارند
این ساختمان اما امسال فضای جدیدی را تجربه کرد. کافی است دم غروب به آنجا برسید. از در اصلی که وارد شوید، ایستگاه صلواتی قرار دارد که با آب و شربت خنک از شما پذیرایی می کند. جلوتر غرفههایی خودنمایی میکنند که در قسمت فضای سبز موزه پشت سر هم آماده شدهاند. هر غرفه متعلق به یک استان است و محصولات متنوعی برای نمایش و فروش در آنجا قرار داده شده است.سرشان حسابی شلوغ است و جلوی در هر غرفه چندین نفر مشغول تماشا و خرید هستند.
یک محوطه بزرگ با استخر توپ کمی آن طرف تر خودنمایی میکند. این محوطه به کودکان اختصاص دارد و صندلیهای رنگارنگ در آن چیده شده است. اطراف آن را هم نقاشیهای کودکانه پر کردهاند. روی میزها کاغذ سفید و مدادرنگی قرار دادهاند تا کودکان نقاشی بکشند. یک کتابخانه کوچک هم کمی آن طرف تر گذاشته شده که چند جلد کتاب کودک در آن جانمایی شده است. یک تخته سفید هم کمی جلوتر گذاشتهاند و یک روحانی با ماژیکی در دست برای بچهها صحبت میکند و چیزهایی روی تخته مینویسد. بازی دسته جمعی هم بخش دیگری از برنامه است. این غرفه حسابی مورد استقبال کودکان قرار گرفته است.
**سردار دلها تماشاچی تعزیه است
آفتاب غروب کرده و صدای اذان همه جا پیچیده است. موکتهایی جلوی ساختمان موزه پهن شده و جمعیتی برای اقامه نماز به صف ایستادهاند. آن طرفتر یک صحنه برای اجرای تعزیه آماده شده است. پشت سر صحنه تصویری از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی خودنمایی میِکند و انگار دارد مراسم تعزیه را تماشا میکند و انگار با یادآوری شهادت سردار تاریخ کربلا تکرار میشود. کنار صحنه اتاق کوچکی قرار دارد که اعضای تعزیه مشغول رفت و آمد به آن هستند. نماز جماعت به پایان رسیده و موکتها به سرعت جمعآوری میشوند. صندلیها برای حضور مردم چیده میشود.
در اتاق کوچک کنار صحنه برو و بیایی برپاست. اعضای گروه تعزیه در حال پوشیدن لباس هستند. دو پسر بچه نیز آمدهاند و لباس سبز پوشیدهاند. هرکدام زیر لب چیزی میِگوید و تمرین تعزیه میکند.
**قیومی: تعزیه ریشه در تاریخ ما دارد
در این میان فرصتی دست میدهد تا با «طاهره قیومی» دستیار ویژه وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی همکلام شویم. او متولی برگزاری این مراسم است. او در سخنانی میگوید: عزاداری برای سیدالشهدا(ع) در خون ما جریان دارد. در هر برههای از تاریخ مردم ایران به شیوهای برای امام حسین(ع) و یارانش عزاداری کردهاند. تعزیهخوانی برای سیدالشهداء نیز از جمله این عزاداریهاست که ریشه در تاریخ ما دارد.
وی ادامه داد: هنر نمایشی آئینی تعزیه از ارزشمندترین آئینهای نمایشی اهل ایرانیان و شیعیان مسلمان ایران زمین است و جایگاه و اهمیت آن تا حدی است که به شناسنامه هویتبخش فرهنگ نمایشی و خرده روایتهای آئینی و مذهبی ایرانیان در حوزههای نمایشهای سوگ در طول تاریخ بدل شده است به طوریکه در سال۱۳۸۹ به عنوان چهارمین پرونده میراث ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
قیومی تاکید کرد: تعزیه در ایران سابقهای بیش از ۳۰۰ سال دارد و طی این سه قرن، گنجینه عظیمی از نسخ تعزیه، ابزار، ادوات و البسهای که هنرمندان از دیرباز تا به امروز برای تولید و ارائه نمایشهای تعزیه استفاده کردهاند بهعنوان بخشی از گنجینه و میراث این هنر آئینی با خود بههمراه داشته است. اگر چه اجرای تعزیه در دوران مختلف با فراز و فرودها، رونقها و محدودیتهایی مواجه بوده است، اما جایگاه تاریخی آن از همان تکیه دولت در تهران گرفته تا میدان سکوی روستاها، در محرم و صفر تا به امروز حفظ شده است و مردم در دورههای اخیر به نگاه ویژهای به هنر حزنانگیز تعزیه داشتهاند و پای اجراهای تعزیه اشکهای فراوان ریختهاند.
وی در ادامه سخنانش نیز عنوان داشت: طبق ارزیابیهایی که داشتیم، محوطه بیرونی موزه فرش جای مناسبی برای برگزاری رویدادهای مردم محور است. در نخستین گام هم تصمیم گرفتیم از این محوطه در ایام محرم برای برپایی تعزیه بهره ببریم و خوشبختانه با توجه به همجواری موزه با پارک لاله با استقبال بسیار خوبی از سوی مردم مواجه شدیم. البته برپایی غرفههایی در محوطههای جنبی نیز باعث شد تا شرکت کنندگان در مراسم بتوانند در حاشیه آن با آداب و رسوم سایر استانها نیز آشنا شوند و زمینه اشتغالزایی اندکی نیز برای صاحبان عرصه صنایع دستی فراهم شود.
**حضور سرزده معاون وزیر در مراسم
از بلندگوهایی که اطراف محوطه چیده شده اند، مداحی پخش میشود. مردم کم کم میآیند و صندلیها پر میشود. امشب تعزیه دوطفلان مسلم است. گروه تعزیه «عقیق» برای اجرا آماده شدهاند. چراغهای اطراف کمنور شدهاند. یکی از مردان لباس سرتاسر سبز پوشیده و دیگری قرمز. دو پسربچه هم هستند. یکی از اعضاء گروه روی سن میآید و ضمن خوشامدگویی تعزیه با ذکر صلواتی آغاز می شود.
افت و خیز صحنه بالاست. داستان تعزیه را که دنبال میکنید، حزین است و اشک آور. امشب روایت اسارت و شهادت دو فرزند مسلم بن عقیل روایت میشود. آنها در کوفه زندانی شدند و از آنجا فرار کردند اما بعد به شهادت رسیدند. مرد قرمزپوش پسربچهها را به اسارت خود درآورده است. یکی از آنها با آوایی حزین میخواند: ای پدر سر گشته حیران دو طفلانت نگر … کمی در تکاپو این یتیمانت نگر… راه گم شب تیر طالع شوم مکار آسمان…. ما دو بی تدبیر کودک ای خداوند الامان… برادر جان بگوش آید صدائی… که می نالد چه مرغ خوش نوائی… ندانیم دوست باشد یا که دشمن… که زینان می کشد از سینه شیون… خداوندا به هر حالت گواهی… نباشد ما یتیمان را پناهی… الهی طفل بی بابا نباشد … حقیر خوار در دنیا نباشد…
در میانه تعزیه دکتر علی دارابی قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی و دکتر علی طلوعی معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت میراث فرهنگی نیز از راه میرسند. آرام روی صندلی مینشینند و دقایقی بعد آنها هم چون سایر حاضران محو تماشای تعزیه شدهاند.
**جنس غم حسین(ع) با همه فرق میکند
مرد قرمزپوش حسابی صحنه را در دست گرفته است. صدایش را به اوج رسانده و چاقویی زیر گلوی یکی از دو پسربچه میگذارد. صحنه دلخراش است. حاضران به هق هق افتادهاند. دختربچهای آن طرفتر چشمانش از گریه خیس و تر است و برای اینکه ادامه ماجرا را نبیند سرش را به زیر چادر مادرش میکشاند. اما تغییر آن چه در تاریخ افتاده میسر نیست و ماجرای شهادت دو طفلان مسلم مو به مو اجرا می شود.
پایان بخش مراسم تعزیه زیارت عاشورا است. همه با هم تا جایی که میتوانند زیارت عاشورا را با هم میخوانند و چراغها دوباره پر نور می شوند. با چای از مهمانان پذیرایی میشود و هم با چشمانی خیس از غم حسین (ع) مجلس را ترک میکنند.