جامعهرفاه و تامین اجتماعی

بیژن عبدالکریمی: خانم دارای کار و درآمد، در خانه هم دارای رای است / دموکراسی با توزیع پول نفت شکل نمی گیرد / جوانان دنبال آنارشیسم هستند

حیات سیاسی ما مبتنی بر یک ساخت اجتماعی است. راجع به این ساخت اجتماعی باید بیندیشیم. در کشوری که درآمدش ناشی از پول نفت است، قدرت سیاسی نیز این درآمد را می گیرد و این پول را تقسیم می کند، بنابراین دموکراسی معنا پیدا نمی کند. وقتی قرار است که من سرماه دستم را دراز بکنم تا حقوق را کف دست من تف  کنند، معلوم است که من نمی توانم از حقوق شهروندی خودم دفاع کنم.

چرا به دموکراسی نمی رسیم؟ به گزارش خبرآنلاین، این سوالی است که نیروهای سیاسی و روشنفکران ایرانی کمتر به طور عمیق و محققانه در باره آن اندیشیده اند. سخنان دکتر بیژن عبدالکریمی در خانه اندیشمندان علوم انسانی، که فایل صوتی تصویری آن در یوتیوب منتشر شده؛ پاسخی مجمل به این پرسش، که برای کسانی که عجله دارند، حاوی یاس و ناامیدی است، و برای کسانی که می خواهند برداشت میوه دموکراسی، کال نباشد، به آینده و روند تدریجی و کند ایجاد فرهنگ دموکراسی می اندیشند و این که تا ساختارهای شکل گیری میوه مذکور در جامعه شکل نگیرد، به عبارتی کاشت ، داشت، و برداشت چنین میوه ای میسر نمی شود. او از این نگاه روشنفکران و سیاسیون ایدئولوژیک پرهیز می کند که بدون توجه به ساختارهای اجتماعی، تنها به این می اندیشند که «دموکراسی یک الگوی اثباتی و ایجابی برای توزیع قدرت است». از این منظر نظریه وفاق نیز اهمیت می یابد. همان موضوعی که در انتخابات ۱۴۰۳ به وقوع  پیوست و تنها به صورت نهالی است که بدون تقویت آن توسط سمن ها و سازمان های مردم نهاد، رفتن به سمت دمکراسی به تعویق می افتد. به عبارت دیگر ساختار اجتماعی و تشکل آن موضوع بحث عبدالکریمی است.
او در نشست خانه اندیشمندان علوم انسانی در باره مفهوم واقعی حزب می گوید: «حزب، این نیست که چند نفر دور هم جمع بشوند، و یک تجمع سیاسی تشکیل بدهند. حزب حاصل ظهور طبقات اجتماعی است. احزاب در غرب نیز هر یک نماینده یک طبقه اجتماعی هستند. در ایران از آن جا که ساختار اجتماعی وجود ندارد، حزب یعنی چند آدم ناکارآمد که دور هم جمع می شوند. حال  ممکن است شخص پولداری به آنان یک ساختمان هم بدهد، یا پول هایشان را روی هم بگذارند تا ساختمانی را اجاره بکنند. اما زمانی که قدرت سیاسی برخی آنان را دستگیر می کند و به زندان می برد، آب از آب تکان نمی خورد.»
این استاد دانشگاه با اشاره به ماهیت در حزب در غرب می گوید: «اما در غرب، از نماینده حزب کارگر، کارگران حمایت می کنند، از نماینده طبقه متوسط، طبقه متوسط پشتیبانی می کند، از این منظر آن فورماسیون در ایران وجود ندارد. لذا آقای دکتر دبیری مهر نازنین وقتی از وضعیت احزاب در جوامع شبه مدرن از جمله وضعیت نخستین احزاب در ایران صحبت می کند، می گوید چطور شد که احزاب ما پس از  قرارداد ۱۹۱۹ از بین رفتند؟ برخی نیز با انقلاب روسیه از بین رفتند. یعنی تا زمانی که یک دولت خارجی حمایت می کند، دارای حزب هستیم، به محض این دولت خارجی حمایت اش را از پشت سر حزب برمی دارد، فرومی ریزد. بنابراین ما با شبه حزب مواجه ایم، نه حزب واقعی.»
او افزود: «یا برخی از وجود نوعی دموکراسی نیم بند در فاصله سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ صحبت می کنند، این درحالی است که آن چه آن زمان مواجه بودیم، دموکراسی نبود. دموکراسی بدون ساختار اجتماعی وجود ندارد، آن چه هم هست، آنارشیسم است؛ نکته آن است که هنوز جوانان ما دنبال آنارشیسم هستند. زمانی که وضعیت جوانان را در فضای مجازی دنبال می کنیم مشاهده می شود که آن چه آنان در فضای مجازی به عنوان آزادی، یا حکومت  استبدادی و حکومت جمهوری اسلامی مطرح می کنند، آنچه از آزادی می فهمند، دموکراسی نیست، بلکه نوعی آنارشیسم است. اگر قرار است دموکراسی پیدا بکنیم، باید جاهای دیگری تحول پیدا بکند. ما نگرش فردگرایانه داریم. فکر می کنیم افراد هستند که اجازه نمی دهند ما به دموکراسی برسیم. از این رو اگر این فرد برود، یک فرد دیگری بیاید، ما به دموکراسی دست می یابیم. این در حالی است که ما با انقلاب اسلامی ایران دارای چنین تجربه ای هستیم. گفتیم که شاه برود به دموکراسی می رسیم. شاه هم رفت و مطالبه دموکراسی کماکان باقی است. چرا؟ مگر انقلاب نشد؟»
این عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به این که «ما فکر می کنیم اگر یک بار دیگر حکومت عوض کنیم، به  دموکراسی می رسیم» گفت: « این در حالی است که آب از آب تکان نخواهد خورد تا زمانی که در این فرماسیون می اندیشیم. از این رو باید بگویم ما دموکراسی را غیر ساختاری می فهمیم. بنابراین درک نمی کنیم که دموکراسی یک ایدئولوژی نیست.  همچنین دموکراسی یک برساخت نظری نیست. البته باید بگویم که نمی گویم این ها تاثیری ندارند. اما هسته مرکزی بحث این جا نیست. بلکه دموکراسی نیازمند یک فرماسیون اجتماعی است. و ما این ارتباط بین دموکراسی و فرماسیون اجتماعی را درک نکردیم. روشنفکران و سیاسیون نیز تنها به این بسنده می کنند که دموکراسی یک الگوی اثباتی و ایجابی برای توزیع قدرت است.بنابراین ما فاقد این فرماسیون اجتماعی هستیم، همچنین روشنفکر و اکتیویست، دانشجویان و فرزندان سیاسی و اجتماعی ما، همه چیز را در سطح سیاسی می بینند. بنده از وضعیت موجود نمی خواهم دفاع کنم. این ناجوانمردانه است که گمان کنیم عبدالکریمی آمده تا به توجیه وضعیت موجود بپردازد. من رادیکال تر از خودم در این کشور سراغ ندارم. اما تاکیدم بر این است که حیات سیاسی ما مبتنی بر یک ساخت اجتماعی است. راجع به این ساخت اجتماعی باید بیندیشیم. در کشوری که درآمدش ناشی از پول نفت است، قدرت سیاسی نیز این درآمد را می گیرد و این پول را تقسیم می کند، بنابراین دموکراسی معنا پیدا نمی کند. وقتی قرار است که من سرماه دستم را دراز بکنم تا حقوق را کف دست من تف  کنند، معلوم است که من نمی توانم از حقوق شهروندی خودم دفاع کنم.»
عبدالکریمی با طرح این سوال که «باید به این سوال بیندیشیم که به چگونه ساختاری باید دست بیابیم تا بخواهیم ساختار موجود را اصلاح بکنیم؟» گفت: «از این منظر ما روشنفکران دائم داریم جامعه را علیه حکومت تحریک می کنیم، این در حالی است که ما بیش از این که به تحریک اجتماعی بیندیشیم، باید به تحرک اجتماعی بیندیشیم. جامعه باید قدرت پیدا بکند. این یک مساله بسیار مهم است. ما برای داشتن دموکراسی نیازمند ساختار اجتماعی ای هستیم که این ساختار، قدرت را در میان افراد توزیع و تقسیم کرده باشد. این نیز چیزی نیست که قدرت سیاسی بخواهد به شما بدهد. قدرت تک تک شما به میزان پولی است که در جیبتان دارید، این قدرت نیز ارتباط به این ندارد که شما آزاده باشید یا نباشید. خانمی که کار می کند و به طور مستقل دارای درآمد است، به طور طبیعی در خانه، دارای رای است. و خانمی که دستش را جلوی شوهرش دراز می کند، تا شوهر، نان را در دست او بگذارد، ناچار است که از حرف شوهرش در همه چیز تبعیت کند. این درحالی است که در شرایط کنونی همه ذهنیت ما معطوف به مسایل ایدئولوژیک شده است.»

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا