اقتصادبانک و بیمه

رابطه کسری بودجه دولت و رشد نقدینگی

در کشور ما، با افزایش قیمت‌ها در سال‌های اخیر، تورم به مهم‌ترین دغدغه مردم تبدیل شده‌است اما بسیاری از افراد در مورد تورم و علل بروز آن اطلاعات درست و دقیق ندارند و باورهای غلطی درمورد تورم در جامعه و حتی در فضای علمی کشور وجود دارد. تورم به افزایش مستمر و همه‌گیر قیمت تمامی کالاها گفته می‌شود به عبارتی هنگامی که قیمت یک کالا یا گروهی از کالاها به یکباره افزایش می‌یابد تورم به‌وجود نمی‌آید بلکه این حالت را جهش قیمت‌ها می‌گویند. بنابراین هنگام استفاده از واژه تورم باید دقت کرد که آیا واقعا تورم است یا جهش قیمت، چرا که بیشتر مشکلات ناشی از تورم به معنی افزایش مداوم قیمتها و نه افزایش یکباره و مقطعی است.

به گزارش اقتصادآنلاین، حال که با تعریف تورم آشنا شدیم بررسی علل به‌وجود آمدن تورم ضروری است چرا که درمورد دلایل ایجاد تورم نیز باورهای نادرستی در جامعه رواج دارد. نظریه‌های مختلفی درمورد تورم وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: ۱-نظریه مقداری پول  ۲-نظریه تورم ناشی از افزایش تقاضا ۳- نظریه تورم ناشی از فشار هزینه  ۴-نظریه پولی تورم

نظریه مقداری پول: از اولین نظریات اقتصادی می‌توان به تئوری مقداری پول اشاره کرد. تئوری مقداری پول تاکید می‌کند که تغییر در سطح عمومی قیمت‌ها با تغییر در مقدار پول در گردش، تعیین می‌شود. این تئوری هسته مرکزی تجزیه و تحلیل‌ پولی کلاسیک در قرن نوزدهم را تشکیل داد. دیوید هیوم اولین تجزیه و تحلیل درمورد تاثیر تغییرات پولی از یک بخش اقتصاد به بخش دیگر، تغییر قیمت و مقدارنسبی را در این فرآیند ارائه کرد. معروف‌ترین معادله این تئوری به‌صورت MV = PY است که در این رابطه M حجم پول، V سرعت گردش پول، P سطح عمومی قیمت‌ها وY تولید است. طبق این رابطه چون Y و V تقریبا ثابت درنظر گرفته می‌شوند هرگونه تغییر در حجم پول مستقیما بر سطح عمومی قیمت‌ها اثر می‌گذارد.

نظریه تئوری تورم ناشی از فشار تقاضا: کینز و طرفداران مکتب وی، منبع تورم ناشی از فشار تقاضا را افزایش تقاضای کل می‌دانند. تقاضای کل اجزای متفاوتی مثل مصرف، سرمایه‌گذاری و مخارج دولت دارد. هنگامی که اقتصاد در وضعیت اشتغال کامل قرار دارد با افزایش تقاضای کل، شکاف تورمی به‌وجود می‌آید. براساس تئوری تورم ناشی از فشار تقاضای کینز، سیاست‌هایی که موجب کاهش تقاضای کل شوند تورم را کاهش می‌دهند. بنابراین در این نظریه، با کاهش هرکدام از اجزای تقاضای کل می‌توان تورم را کاهش داد به‌عنوان مثال با کاهش هزینه‌های دولت و کنترل حجم پول به‌صورت مشترک یا به تنهایی می‌توان تقاضای کل را کاهش داد و تورم را کنترل کرد.

مثلا فرض کنید در بازار ده عدد سیب وجود دارد و برای ده عدد سیب موجود، ده خریدار وجود دارد یعنی ده نفر متقاضی خرید این سیب‌ها هستند، فرض کنید قیمت هر سیب هزار تومان باشد حال اگر دوازده نفر متقاضی خرید سیب‌ها باشند چون تعداد سیب‌های موجود در جامعه افزایش نیافته است ناچارا قیمت‌ها افزایش می‌یابند تا بعضی از این خریدارها منصرف شده و بازار به تعادل برسد چراکه هر سیب برای هر فرد ارزش خاصی دارد مثلا تعدادی از خریدارها حاضر نیستند بیش از هزار تومان برای یک سیب پرداخت ‌کنند و وقتی قیمت مثلا هزارو دویست تومان شود از خرید منصرف شده و ده خریدار باقی می‌ماند که در این حالت بازار به تعادل می‌رسد.

نظریه تورم ناشی از فشار هزینه: نظریه تورم فشار هزینه که ناشی از افزایش هزینه‌های بنگاه‌ها است، پدیده‌ای جدید نیست و حتی در دوره قرون وسطی نیز مشاهده شده‌است. اما در دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۷۰ به عنوان عامل اصلی تورم شناخته می‌شد. علت اصلی تورم ناشی از فشار هزینه، افزایش سریع‌تر دستمزد نسبت به بهره‌وری کارگران است. اتحادیه‌های کارگری به کارفرمایان برای افزایش دستمزد کارگران فشار می‌آورند و کارفرمایان به دلیل افزایش هزینه‌های تولید، قیمت محصول را افزایش می‌دهند. با افزایش قیمت‌ها اتحادیه‌ها تقاضای دستمزد بالاتر می‌کنند. به این ترتیب اقتصاد درگیر مارپیچ دستمزد شده و درنتیجه تورم ناشی از فشار هزینه یا فشار دستمزد به‌وجود می‌آید. این نوع تورم با تعدیل دستمزدها برای جبران افزایش هزینه‌های زندگی تشدید می‌شود. همچنین افزایش قیمت مواداولیه  وارداتی نیز می‌تواند منجر به این نوع تورم شود.  زمانی که هزینه‌های بنگاه‌ها افزایش پیدا می‌کنند منحنی عرضه آن‌ها به سمت چپ و بالا منتقل می‌شود و چون منحنی تقاضا ثابت است میزان تولید کاهش یافته و قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند. به زبان ساده، وقتی هزینه‌های بنگاه‌ها افزایش می‌یابند، هزینه‌ تمام شده‌ و در نتیجه قیمت کالاها افزایش می‌یابد و بنابراین طبق این نظریه تورم به‌وجود می‌آید.

عوامل مختلفی از جمله افزایش دستمزد، افزایش قیمت کالاهای وارداتی، افزایش قیمت مواد اولیه، افزایش مالیات و… موجب بروز تورم ناشی از فشار هزینه می‌شوند.

نظریه پولی تورم: طرفداران این نظریه معتقدند که در تثبیت اقتصادی سیاست پولی مهم است. از نظر پول‌گرایان آنچه سطح تولید و قیمت‌ها را در کوتاه‌مدت و بلندمدت تعیین می‌کند، عرضه پول است. فریدمن معتقد است تورم همیشه و در همه جا یک پدیده پولی است و از افزایش سریعتر حجم پول نسبت به کل تولید ناشی می‌شود. مشخص است که این نظریه مشابه نظریه مقداری پول است و پول‌گرایان از آن نظریه استفاده کرده‌اند.

در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ میلادی دیدگاه رایج در جهان نسبت به تورم به ‌این صورت بود که تورم ناشی از فشار هزینه است اما کم‌کم این دیدگاه جای خود را به نظریه پولی داد و تقریبا برای تمامی کشورها تورم پدیده‌ای پولی است. از مدت‌ها قبل کشورهای توسعه‌یافته به این نتیجه رسیده‌اند که تورم را باید از طریق کنترل نقدینگی مهار کرد به همین دلیل قوانین زیادی درمورد استقلال بانک مرکزی به‌تصویب رسیده‌است تا دولت‌ها نتوانند به بانک مرکزی به عنوان حساب پس‌انداز خود نگاه کنند و کسری بودجه و سایر هزینه‌های خود را با چاپ پول جبران کنند. اما متاسفانه در ایران هنوز باور رایج این است که تورم موجود ناشی از فشار هزینه است بطوری که بسیاری از مردم و مسئولین معتقدند به دلیل بالارفتن نرخ ارز و افزایش قیمت مواداولیه وارداتی ، قیمت محصولات بالا رفته و تورم به‌وجود آمده است. در حالیکه در کشور ما دولت به دلیل پرداخت یارانه و سایر هزینه‌های جاری مثل حقوق کارمندان دولت،که تعداد آن‌ها بسیار زیاد است معمولا هزینه‌های هنگفتی دارد از طرفی در سال‌های اخیر درآمد دولت نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته‌است، بنابراین دولت با کسری بودجه بسیار بزرگی مواجه بوده‌است که برای رفع آن دست خود را در جیب بانک مرکزی کرده و با پولی کردن کسری بودجه مالیاتی تحت عنوان تورم از تمامی مردم دریافت کرده‌است. در این حالت چون پول بدون پشتوانه تولید، چاپ شده‌است نقدینگی افزایش یافته به زبان ساده‌تر چون تولید افزایش نیافته و پول در جامعه بیشتر شده است برای خرید همان محصولات که قبلا در بازار وجود داشت باید قیمت بالاتری پرداخت کرد مثلا اگر در اقتصاد ده واحد سیب وجود داشته باشد و ده هزار تومان پول نیز در بازار موجود باشد قیمت هر واحد سیب (دقت کنید در اینجا فرض کردیم سیب تنها کالای موجود است) هزار تومان می‌شود حالا فرض کنید سیب بیشتری تولید نشود و همان ده واحد وجود داشته باشد اما در بازار بیست هزارتومان پول موجود باشد که افراد باید با این مقدار پول همین یک کالا را بخرند و نگه داشتن پول بی فایده است، بنابراین حال قیمت هر سیب دوهزارتومان می‌شود. در نتیجه هنگامی که پول موجود در اقتصاد افزایش یابد اما تولید افزایش نیابد ناچارا قیمت‌ها افزایش می‌یابند. متاسفانه باوجود حل شدن مساله تورم در دنیا هنوز هم در کشور ما این باور وجود دارد که تورم ناشی از فشار هزینه و افزایش هزینه‌های بنگاه‌هاست.

برای حل مساله نیاز به شناخت دقیق آن داریم و باید دقت کرد که تورم تنها یک دلیل دارد و آن‌هم رشد نقدینگی است بنابراین باید به‌دنبال حل عواملی باشیم که موجب رشد نقدینگی شده‌اند. در حالی که تفکر فشار هزینه منجر به پرداخت انواع یارانه‌ها توسط دولت می‌شود که خود کسری بودجه دولت و به تبع آن رشد نقدینگی و تورم را تشدید می‌کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا