اقتصادصنعت و معدن

نگاهی به ارزش بازاری برندها و تولید ناخالص داخلی کشورها

تقریباً ‌130 سال پیش بود که داروساز جان پمبرتون از ایالت جورجیا امریکا نوشیدنی اصلی کوکاکولا را که به عنوان کمک‌کننده برای تسکین سردرد تبلیغ می‌شود، اختراع کرد. 30 سال بعد هم هنری فورد – بنیانگذار خودروسازی فورد – اولین بنگاه تولید انبوه خود را پی‌ریزی کرد. هرچند که این دو نمی‌دانستند که با این کار یک اتفاق دیگری را رقم می‌زنند و آن به وجود آوردن «برند» یا «اسم شرکتی» است که می‌تواند در کنار تولید ناخالص داخلی کشور، اهمیت زیادی را برای توسعه سیاسی و اقتصادی کسب کند.
به گزارش روزنامه ایران، در واقع با شروع قرن بیستم و ارتقای اقتصاد جهانی به مرحله سرمایه‌داری تکامل یافته یا به قول لنین امپریالیسم -که البته بعدها هانا آرنت در کتاب منشأ توتالیتریانیسم از آن برای بسط توتالیتر هم عاریت گرفت – آنچه اقتصاد کشورها را قدرت می‌دهد، تنها تولید ناخالص داخلی نیست بلکه شرکت‌ها یا همان مالک برندها هستند که در کنار ابزارهای قدرتی حاکمیت می‌توانند ایده حاکمیت را نافذ کنند و بسط دهند. همین موضوع را تقریباً تمامی کشورها فهمیده‌اند، از کره جنوبی گرفته تا ژاپن و نیز چینی‌ها به‌طوری که این کشور طی 20 سال گذشته جدا از توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی به‌دنبال قدرت‌دهی به برندها و اسم شرکت‌های خود هستند. در حال حاضر به کرات نام‌های چینی هوآوی، شیائومی، تیک‌توک و.. می‌شنویم که در کنار تولید ناخالص داخلی چین، به عنوان ابزار قدرتی آن کشور هم عمل می‌کنند و این قدرت تقریباً به لبه تیغ رسیده است به‌طوری که در دوره ترامپ، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده امریکا، به‌دنبال تحریم هواووی و نیز تیک‌توک بود.
هرچند که اگر به آمارها استناد کنیم و آن‌طور که آمارها اعلام کرده‌اند، درآمد هوآوی در سال گذشته بالغ بر 125 میلیارد دلار بود و بنابر گزارش فوربس در سال 2020 رتبه برند این شرکت که حدود 20 درصد بازار جهانی گوشی‌های هوشمند را در اختیار دارد، 93 بوده است که به نظر می‌رسد برای رسیدن به رتبه‌های بالاتر باید تلاش بیشتری بکند و سالیان بیشتری را انتظار بکشد. اما این را هم می‌دانیم که سرعت پیشرفت چین آنقدر است که شاید تا کمتر از 5 سال دیگر شاهد یکی از برندهای مهم و بازاری جهان باشیم که تنه به تولید ناخالص داخلی کشورها بزند.
اما برای اینکه ارزش و قدرت برندها را متوجه شویم، بهتر است نگاهی به ارزش دلاری آنها و مقایسه آن با تولید ناخالص داخلی کشورها بیندازیم.
«اپل» را همه می‌شناسند. تولید‌کننده گوشی‌های هوشمند آیفون و نت‌بوک و لپ‌تاپ است. بر‌اساس آخرین آمار ارزش بازار اپل بیش از 2.1 هزار میلیارد دلار است. مقایسه ارزش بازاری این برند با تولید ناخالص داخلی ایتالیا و دیگر کشورهای جهان بویژه کشورهای نوظهور جالب است. ارزش تولید ناخالص داخلی ایتالیا 2 هزار میلیارد دلار، برزیل 1.8 هزار میلیارد دلار، کانادا و روسیه 1.7 هزار میلیارد دلار، کره جنوبی 1.6 هزار میلیارد دلار، استرالیا 1.4 هزار میلیارد دلار است.
«مایکروسافت»، شرکت دیگری است که ارزش بازاری آن معادل 1.9 هزار میلیارد دلار است. ارزش بازاری این شرکت از کشورهایی که در بالا نام برده شد بیشتر است، حال به این کشورها، کشورهای مکزیک با تولید ناخالص داخلی 1.5 هزار میلیارد دلار، اسپانیا 1.4 هزار میلیارد دلار و هلند با 900 میلیارد دلار، اضافه کنید.
«فیس‌بوک» در سال 2004 تأسیس شد. اکنون ارزش بازاری این بنگاه اقتصادی 940 میلیارد دلار است. حال نگاهی بیندازیم به تولید ناخالص داخلی کشورها. براساس آخرین آمار ارزش تولید ناخالص داخلی هلند 900 میلیارد دلار، عربستان سعودی 790 میلیارد دلار، ترکیه 760 میلیارد دلار، شیلی 700 میلیارد دلار، لهستان 600 میلیارد دلار، بلژیک 530 میلیارد دلار، سوئد 530 میلیارد دلار و نیجریه 448 میلیارد دلار.
به عبارت دیگر ارزش بازاری اپل تقریباً معادل تولید ناخالص داخلی چهار کشور لهستان، بلژیک، سوئد و نیجریه است.
حال نگاهی بیندازیم به شرکت آمازون، شرکتی که هفته پیش مدیر آن جف بزوس راهی فضا شد و برگشت. ارزش بازاری این شرکت 1.7 هزار میلیارد دلار است. در حالی که تولید ناخالص داخلی کره جنوبی 1.6 هزار میلیارد دلار است و این را می‌توان با تولید ناخالص داخلی کشورهایی که در بالا ذکر آن آمده مقایسه کرد. البته در جهان کشورهایی هم هستند که تولید ناخالص داخلی آنها زیر 300 میلیارد دلار است که از آوردن نام آنها خودداری می‌کنیم.
برای همین هم هست که اکنون کشورها بدنبال تثبیت برندها هستند و خواهان آن هستند که سهمی از بازار آنها را بدست آورند که در این میان کشور چین در رقابت شدیدی با امریکا افتاده است.
در واقع برندسازی مهارت می‌طلبد. لازمه برندسازی که اکنون به عنوان ابزار توسعه اقتصادی و سیاسی در جهان عمل می‌کند ایجاد یک فضای باز اقتصادی است تا بتوان با ثبت آن در جهان سبب تمایز تولیدات یک کشور و یا سازمان با کالاهای مشابه آن در بازار شد. در واقع یک برند، ذهنیتی مثبت را در مشتری به وجود آورده و او را ترغیب به خرید آن کالا می‌کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا