دولت از طبقات پایین مالیات بیشتر می گیرد چون نمی تواند مالیات رانت خواران را دریافت کند
در شرایطی که دولت توفیقی در مسیر ایجاد رونق اقتصادی کسب نکرده و در نتیجه نمیتواند درآمدهای مالیاتی خود را افزایش بدهد و در شرایطی که ناکارآمدی نظام مالیاتی و صدالبته اقتدار اقشار متصل به رانت در حدی است که دولت موفق به کسب مالیات از صاحبان درآمدهای بالا نمیشود، چارهای جز دریافت مالیات از طبقه متوسط و نیز تحمیل تورم از طریق افزایش حجم نقدینگی برای تأمین هزینههای روبهفزونی اداره کشور باقی نمیماند.
به بیان دقیقتر دولت چون نمیتواند از فعالان اقتصادی که در سایه رونق چشمگیر تجارت خارجی به درآمدهای بالا دست خواهند یافت یا از افراد متنفذی که متصل به منابع رانتی هستند، مالیات بگیرد، ناچار است از طبقات درآمدی پایینتر مالیات بگیرد، تا هزینه اداره کشور را تأمین کند.
بخش مهم این مالیات در اصل بهصورت تحمیل تورم به اقتصاد ملی گردآوری میشود. تورم را میتوان یک سیستم مالیاتی تلقی کرد که کمک میکند بخشی از دسترنج اقشار کمدرآمد و حتی طبقه متوسط به خزانه دولت و البته بیشتر از آن به نفع اقشار مرفه جامعه مصادره شود.
بهطوریکه ملاحظه میشود پدیده گسترش فقر و فرایند فقیرسازی در اقتصاد ملی همچون کوه یخی عظیمی است که بخش اندکی از آن بهصورت یارانهایشدن اقتصاد کشور در معرض دید قرار دارد. برنامه مقابله با فقر و تلاش برای کاهش جمعیت زیر خط فقر در کشورمان در گرو شناخت درست صورتمسئله و توجه به هر چهار ضلع مربع گسترش فقر است.