نتایج عجیب یک تحقیق: رضایت از زندگی ارتباط مستقیم با پول و شغل دارد
نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد که رضایت بیشتر از زندگی با بهبود چشمگیر سلامت روانی و جسمی مرتبط است. این نوع رضایت از زندگی اغلب با شادی لحظه به لحظه در تضاد است.
رضایت از زندگی به روش کلی ارزیابی افراد از زندگی خود اشاره دارد. این رضایت شامل موارد متعددی از جمله روابط، شغل، اهداف به دست آمده و توانایی کنار آمدن با زندگی روزمره است. به طور معمول افرادی که از زندگی خود راضی هستند، با جملاتی مانند: از بسیاری جهات زندگی من به ایده آل هایم نزدیک است.
شرایط زندگی من عالی است.
تاکنون چیزهای مهمی را که در زندگی می خواهم به دست آورده ام.
اگر می توانستم زندگی ام را دوباره شروع کنم تقریبا هیچ چیز را تغییر نمی دادم،
شرایط خود را توصیف می کنند.
گفتنی است که پول و نحوه رتبه بندی افراد به ظاهر خود تأثیر قابل توجهی بر میزان رضایت افراد از زندگی دارد با این حال، بسیاری از عواملی که تغییر آنها آسان تر است بر رضایت از زندگی تأثیر می گذارد. در این میان شکل دهی روابط سالم با افراد مختلف، به وضوح تاثیر زیادی بر رضایت از زندگی دارند.
این رضایت همراه با علاقه به شغل، سرگرمی ها، یادگیری لذت بردن از زندگی، تعیین اهداف، حضور در طبیعت و حتی تجزیه و تحلیل رویدادهای منفی در زندگی ارزیابی شده و سطح کلی رضاتمندی افراد را مشخص می کنند. پذیرش و سازگاری با شرایطی که قابل تغییر نیستند باعث می شود افراد احساس رضایت بیشتری داشته باشند.
پژوهشگران در این مطالعه شرایط حدود ۱۳ هزار فرد بالای ۵۰ سال را بررسی کرده و از هر کدام از این افراد خواسته شد تا سلامت و رفاه خود را ارزیابی کنند. این نتایج چهار سال بعد مجددا پیگیری شدند.
دکتر اریک کیم، نویسنده اول این مطالعه، درباره موضوع فوق گفت: رضایت از زندگی، ارزیابی یک فرد از زندگی خود بر اساس عواملی است که از نظر آنها بسیار مرتبط هستند. در حالی که رضایت از زندگی توسط ژنتیک، عوامل اجتماعی و شرایط متغیر زندگی شکل می گیرد، می توان آن را هم در سطح فردی و هم در سطح ملی بهبود بخشید.
نتایج این تحقیقات نشان داد افرادی که رضایت از زندگی آنها بهبود یافته است، بهبود قابل توجهی را در سلامت روانی و جسمانی تجربه کردند. دکتر کیم در این رابطه گفت:نتایج مطالعات ما نشان میدهد که رضایت از زندگی یک هدف ارزشمند برای سیاست گذاران است که هنگام افزایش پیامدهای سلامت جسمی، روانی و رفتاری در سطح سیاست گذاری مورد توجه قرار گیرد.