آیا بی اعتمادی به یک بحران در جامعه ایران تبدیل شده؟
روزنامه رسالت نوشت:اعتماد اجتماعی یکی از مفاهیم مهم و حیاتی در علوم اجتماعی و عاملی در جهت تعامل میان نسل های مختلف در جامعه است. در عین حال اعتماد میتواند روابط افراد را در سطوح خرد و کلان تسهیل نماید.
.
آیا بی اعتمادی آنطور که برخی از صاحب نظران هشدار داده اند در جامعه ما تبدیل به یک بحران شده است؟ به این پرسش، ناصر فکوهی، جامعه شناس و تحلیلگر انسان شناسی اینگونه پاسخ داده است: «بستگی به آن دارد که مرزهای بحران و شاخص هایش را چه فرض بگیریم. اگر منظورمان از بحران ایجاد آسیب های جدی اجتماعی با پیامدهای قابل تشخیص در سطح گسترده ای از جامعه باشد، فکر می کنم که بر اساس شواهد، گزارش ها و مطالعات انجام شده در طول ۱۰ سال اخیر از جمله مطالعات آسیب شناختی که در سطح ملی و در سطوح مختلف محلی انجام شده اند، بتوان این امر را تأیید کرد. با وجود این، مسئله بحران و میزان شدت و تبعات آن به شکل بارزی به موقعیت های دقیق اجتماعی، مکانی و زمانی کنشگران درگیر بستگی دارد و نمی توان در همه جا وضعیت یکسانی دید. اما وضعیت به باور من هشدار دهنده و در مرزهای خطرات جدی است. زیرا هر روز بیشتر و بیشتر با موقعیت هایی روبهرو می شویم که کنشگران اجتماعی به دلیل نبود ضرورت اعتماد اجتماعی درون چرخه های باطل و منفی بیشتری فرو رفته و به یکدیگر بیشتر آزار رسانده و کل سیستم را بیشتر به سوی تخریب هدایت می کنند و این در حالی است که دلایل اجتناب ناپذیر و غیرقابل درمانی در این زمینه وجود ندارد.»
چگون می توانیم درک کنیم که در جامعه ای اعتماد اجتماعی در چه سطحی است؟ فکوهی پاسخ می دهد: «برای این کار، فرآیندهای متفاوتی وجود دارد که حتی اندازه گیری و سنجش را بر اساس شاخص هایی که ساخته شده اند، ممکن می کند. اما به طور کلی می توان بر این نکته انگشت گذاشت که هر اندازه میزان همبستگی،دگر دوستی،احترام و ادب نسبت به دیگری، به ویژه نسبت به اقلیت ها( افراد بیمار، ناتوان، افراد با قابلیتهای کمتر اجتماعی به دلیل شرایط تاریخی یا زیستی نظیر زنان، کودکان، اقلیت های نژادی، دینی، قومی و زبانی و غیره) در جامعه بیشتر باشد، جامعه از سطح بالاتری از اعتماد اجتماعی برخوردار است و برعکس.»
«امروزه در جامعه با کاهش اعتماد اجتماعی مواجه هستیم، اتفاقی که میتواند تأثیرات منفی را بر زندگی افراد یا جامعه بر جای بگذارد. بهطور کلی باید توجه داشت که به هنگام از بین رفتن اعتماد اجتماعی تعاملات میان افراد به طرز معناداری کاهش مییابد که این خود نشان از نبود سلامت روحی و روانی در جامعه دارد.
کاهش اعتماد اجتماعی یکی از مؤلفههای گذر از جامعه سنتی به جامعه رو به پیشرفت است، چرا که در این جوامع سطح اعتماد یا احساسات مردم نسبت به همدیگر یا جامعه کاهش مییابد.
این در حالی است که میتوان با ایجاد شفافیت، اصلاح در ساختار، نگرش نهادها و سازمانها تا حد زیادی اعتماد از دست رفته را به مردم بازگرداند.