نقد و تحلیل

در لبه خطر ناامیدی و واگرایی اجتماعی هستیم /در گزینش‌های اداری و استخدام زندگی را بر خیلی‌ها دشوار کرده‌اند

مجید انصاری گفت: در این سال‌ها به بهانه‌های مختلف و دلایل گوناگون ظلم‌های زیادی به بعضی از اشخاص و جریانات شده و بی‌انصافی‌ها و اتهامات ناروا و بی‌پایه و مصادیق گناهان کبیره مثل غیبت، تهمت، افترا، استهزا، تحقیر و تکفیر یکدیگر صورت گرفته و جریاناتی خودشان را حق مطلق فرض کرده‌اند و تصور کرده‌اند هرچه آنها از دین و انقلاب می‌فهمند، دیگران هم مکلف هستند همان را بفهمند؛ و غیر از آن هر که بوده را با زخم زبان، اتهام و برچسب‌های بی‌دینی، وادادگی، غرب‌زدگی، پشیمانی از انقلاب و امثال این طور تهمت‌ها آنها را طرد کرده‌اند.

مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت، در گفتگویی به بیان نکاتی درباره وحدت ملی و راه‌های تقویت آن، بیانات رهبری و … پرداخته است.

بنابر گزارش جماران، مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

مقام معظم رهبری در بخشی از فرمایشات اول فروردین امسال با ابراز تأسف از وجود مشکلات و عقب‌افتادگی در زمینه وحدت ملی فرمودند:« در این زمینه دچار غفلت شده‌ایم و به دست خودمان وحدت ملی و همدلی اجتماعی را مخدوش کرده‌ایم. همه هم در این غفلت شریکیم و همه نیز وظیفه داریم وحدت ملی و اتحاد مردم و مسئولان را حفظ و روز به روز تقویت کنیم». به نظر شما مخاطب این بخش از سخنان رهبری چه افراد یا گروه‌هایی هستند؟ و راه حل بهبود وضعیت فعلی چیست؟

به نظر من نکته بسیار مهم و برجسته سخنان رهبر معظم انقلاب همین فرازی بود که مورد اشاره شما است. گرچه سایر بخش‌های سخنان هم، به خصوص در بخش اقتصادی هم مهم است ولی ایشان خیلی صریح، شفاف و منصفانه به یک پدیده زشت و بیماری مهلک اجتماعی پرداختند که در چند سال گذشته گریبان‌گیر فضای عمومی کشور ما و حاکم بر روابط جریانات سیاسی و اجتماعی و همچنین نهادها و رسانه‌ها شده است.

ایشان منصفانه تقصیر همگانی را بیان و به کوتاهی عمومی در این حوزه اذعان کردند. لذا من فعلا در مقام بیان مصادیق یا تعیین افراد یا جریانات نیستم، چون خود این می‌تواند مصداقی از کوتاهی در امر همدلی و وحدت ملی باشد و دوباره به بهانه اینکه مقصد سخنان ایشان چه کسی بوده، کدورت و اختلاف و نفرت‌افکنی را دامن بزند.

لذا من ضمن تشکر از ایشان به خاطر طرح این مسأله مهم، هشدار می‌دهم که مجددا این سخنان دستاویز افراد بددل، کینه‌جو و احیانا مغرض قرار نگیرد که دوباره با مستمسک قرار دادن همین مسأله بخواهند به تسویه حساب با دیگران و متهم کردن یکدیگر بپردازند. مهم این است که در فضای دوستانه، خیرخواهانه، مصلحت‌اندیشانه و اصلاح‌گرایانه رفتار عمومی، ارتباطات و تعاملات با یکدیگر را آسیب‌شناسی کنیم.

به هر حال در این سال‌ها به بهانه‌های مختلف و دلایل گوناگون ظلم‌های زیادی به بعضی از اشخاص و جریانات شده و بی‌انصافی‌ها و اتهامات ناروا و بی‌پایه و مصادیق گناهان کبیره مثل غیبت، تهمت، افترا، استهزا، تحقیر و تکفیر یکدیگر صورت گرفته و جریاناتی خودشان را حق مطلق فرض کرده‌اند و تصور کرده‌اند هرچه آنها از دین و انقلاب می‌فهمند، دیگران هم مکلف هستند همان را بفهمند؛ و غیر از آن هر که بوده را با زخم زبان، اتهام و برچسب‌های بی‌دینی، وادادگی، غرب‌زدگی، پشیمانی از انقلاب و امثال این طور تهمت‌ها آنها را طرد کرده‌اند.

حتی در میدان عمل هم در گزینش‌ها ارتقائات اداری، اشتغال و استخدام زندگی را بر خیلی‌ها دشوار کرده‌اند و سالیانی است که با شاخص‌های تنگ‌نظرانه جناحی و احیانا سیاسی و باندی در کشور بزرگی مثل ایران برخورد شده که تنوع سلیقه‌ها و دیدگاه‌ها در آن وجود دارد و رنگین‌کمانی از اقوام و مذاهب در آن هست. می‌توانست این رنگین‌کمان مظهر زیبایی و هم‌افزایی توانایی‌ها و مهربانی‌ها باشد اما به انواع کینه‌ها و برخوردها تبدیل شد که بعضا هم این برخوردها به خشونت‌هایی انجامید.

ثمره این رفتار نادرست همان بود که در قرآن کریم فرموده تنازع باعث سستی و فشل شدن شما و ریختن ابهت شما خواهد شد. اگر ما امروز در سطوحی شاهد برخی ناامیدی‌ها و بدبینی‌ها هستیم، بخش عمده‌ای ناشی از همین مسأله است. چه بسیار مواردی که بدون تحقیق و اطلاع جریان یا شخصی متهم شده و با استفاده از فضای گسترده رسانه و فضای مجازی گرد و غباری از انواع ابهامات و اتهامات به تخریب‌ها، کینه‌ها و نفرت‌ها آکنده شده که امروز به جای تعامل، همراهی، وحدت و همفکری نوعا به فکر حذف و کنار زدن یکدیگر هستند.

اگر جریانات سیاسی، گروه‌های اجتماعی و صاحبان قلم، تریبون و رسانه و تک تک آحاد جامعه هر کدام به این فکر باشند که ما در جهت همبستگی ملی و گسترش فضای مهربانی، محبت، خوش‌بینی و حسن ظن نسبت به یکدیگر چه گامی می‌توانیم برداریم یا چه کاری می‌توانیم انجام بدهیم، طبعا به راهکارهای مهم و عملی خواهند رسید. در این وسط به نظر من نقش صدا و سیما بسیار برجسته و مهم است و حتما سهم بزرگی از آنچه که رهبر انقلاب فرموده‌اند از نفرت‌پراکنی، اختلاف‌افکنی و امثال اینها به برنامه‌های رسانه بر می‌گردد که در گذشته بوده است.

یک طرفه و بدون حضور اشخاص، در رسانه متهم و محکوم شدند، سریال علیه جریانات و افراد ساخته شده، غیر منصفانه دولت‌ها و شخصیت‌های گذشته نقد شدند و حتی شخصیت‌هایی که از میان ما رفته‌اند، تنگ‌نظرانه سعی شده که آنها به فراموشی سپرده شوند و نام و تصویر آنها از حافظه مردم پاک شود. اینها جلوه‌هایی از همین بد اخلاقی‌ها است؛ و وقتی که شروع شود در یک جا متوقف نمی‌شود.

از این جهت به نظر من در درجه اول باید برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران رسانه ملی با این گستره شبکه‌های مختلف ملی و استانی ببینند چه کاری می‌توانند در جهت تحقق رهنمودهای مقام معظم رهبری در سال جاری پیش بگیرند. این نمی‌شود مگر اینکه دایره دیدشان را وسیع کنند و این حلقه تنگ و محدود خودی که به دور خودشان کشیده‌اند و امروز کسی باقی نمانده را باز کنند.

بالأخره نباید رفتار به گونه‌ای باشد که تلقی لجبازی با مردم شود. اگر چهره‌های محبوب مردم در صدا و سیما تخریب یا تحریم شوند، مصداقی از همین نفرت‌افکنی است. دیگر تریبون‌های عمومی مثل تریبون‌های نماز جمعه و برنامه‌های عمومی مساجد، هیأت و در هر زمینه‌ای که رسانه و تریبون عمومی وجود دارد، به نظر من باید تلاش کنند که به دنبال جذب و گسترش مهربانی و رحمت باشند؛ نه اینکه متهم کردن، خشم و کینه را دامن بزنند.

این مسائلی است که به نظر من می‌رسد باید توجه شود و اگر به کسانی هم در این حوزه‌ها ظلم شده، جبران شود و مردم در عمل هم ببینند که اگر کسانی مورد بی‌مهری قرار گرفتند و به آنها جفایی شده، حالا فضای رحمت و مهربانی جای آن را می‌گیرد.

یکی از ثمراتی که در فرمایشات رهبری برای بحث وحدت در راستای منافع بود، این است که ایجاد امید و شکوفایی می‌کند. از نظر شما این وحدت و همدلی ملی اگر به وجود بیاید چه ثمراتی برای فضای کشور دارد؟

خیلی روشن است از این مطلب که همواره مورد تأکید اسلام بوده و از ابتدای انقلاب امام همواره روی مسأله اتحاد، وحدت و یکدلی تأکید داشتند و کمتر موضوعی مثل مسأله اتحاد و همبستگی بودهکه مورد تأکید امام از همان روزهای اول باشد؛ و در انقلاب، دفاع مقدس و ۴۵ سال گذشته اگر جایی پیشرفت، پیروزی و دستاوردی داشته‌ایم، زمان‌هایی بوده که بین مردم همبستگی و نشاط وجود داشته و مردم احساس می‌کردند همه با هم هستند و احساس دوگانگی و بیگانگی نمی‌کردند؛ همه ایران را خانه خودشان می‌دیدند و حوادثی هم که در ایران پیش می‌آمد، از انتخابات گرفته تا مقابله با دشمن در جنگ، مردم احساس مشارکت می‌کردند.

از زمانی که به تدریج دامنه بحث خودی و غیر خودی، طرد یکدیگر و اختلاف و کینه جایگزین شد، تبعا مردم فاصله گرفتند و افتراق ایجاد شد. وقتی که قوای یک جامعه به جای هم‌افزایی به نفی و طرد یکدیگر بپردازند، ثمره‌ای جز عقب‌ماندگی، بروز مشکلات و نهایتا ناامیدی در بر نخواهد داشت. به خصوص امروز که ما در شرایطی قرار داریم که کشورهای رقیب در منطقه به سرعت پیشرفت دارند و طرح‌های بزرگی را اجرا و چهره کشورشان را دگرگون می‌کنند، نباید کشور ما با این سابقه تمدنی و امکاناتی که دارد، مردم نسبت به آنها احساس حقارت کنند.

من با کمال تأسف باید عرض کنم امروز مجموعه عظیمی از نیروی انسانی دانشمند و با تجربه، مدیران با تجربه گذشته، اساتید دانشگاه و صاحبان تجربه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی و دانشگاهی وجود دارند که وجود اینها معطل مانده و در گوشه انزوا و فراموشی ضایع می‌شوند؛ و احیانا کارها و میدان در انحصار افرادی قرار گرفته که از آن تجربه و توان برخوردار نیستند و با آزمون و خطاهای زیاد و تحمیل هزینه‌های سنگینی بر جامعه از بودجه عمومی، همچنان ما شاهد عقب‌ماندگی و پس‌رفت هستیم؛ و شاخص‌های رشد و توسعه در کشور به جای حرکت به جلو مرتب روند نزولی را طی می‌کند که جلوه بارز آن در بحث اقتصاد، تولید، معیشت، زندگی و رفاه مردم هست.

ناترازی زیرساخت‌های انرژی، بانک‌ها و اقتصاد کشور، زیرساخت‌های مختلف توسعه کشور و حتی زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی ما دارد یک روند اضمحلال طی می‌کند. همه اینها ثمرات شوم از هم جدا بودن و استفاده نکردن از توان ملی است. کشور ما توان بزرگی دارد؛ چرا باید شرایط طوری باشد که نخبگان، سرمایه‌داران، افراد متمکن، پزشکان، دانشجویان، اساتید، خلبانان و کارآفرینان ما به فکر مهاجرت باشند و ثروت معنوی، مادی و علمی کشور مرتب به کشورهای همجوار منتقل شود و ما شاهد باشیم کشورهای همجوار و کشورهای اروپایی با پول، فکر و دانش ایرانی در حال توسعه و شکوفایی باشند و کشور خودمان در حسرت عقب‌ماندگی و فاصله گرفتن از رقبا و کشورهای منطقه‌ای آه حسرت بکشند و بسوزند؟!

اینها مشکلاتی است که حتما باید آسیب‌شناسانه مورد بررسی قرار بگیرد و کارشناسانه برای جبران لطمه‌های سنگینی که از این رهگذر به کشور وارد شده، اقدام شود. وظیفه دستگاه قضایی در این حوزه بسیار مهم است. عدالت قضایی، عدالت رسانه‌ای و عدالت سیاسی می‌تواند امیدآفرین باشد.

به هر حال همین انتخابات اخیر و انتخابات پیش از این در سال‌های ۱۴۰۰ و ۹۸ نشان داد که ما در لبه خطر ناامیدی و واگرایی اجتماعی هستیم و مرحله به مرحله مشارکت اجتماعی ما کاهش پیدا می‌کند؛ و این برای امنیت کشور هم خطرناک است. امنیت سخت و نظامی برای هر کشور لازم هست ولی به هیچ وجه کافی نیست. یعنی وحدت توأم با امید، نشاط و رضایتمندی مؤلفه‌های اصلی امنیت ملی و اقتدار ملی است که مورد غفلت قرار گرفته است. همه اینها ان شاء الله باید بازیابی شود.

من امیدوارم این رهنمودهای رهبری مثل بعضی رهنمودهای دیگر از ناحیه افراد منفعت‌طلب به فراموشی سپرده نشود؛ و توجیه نشود که ما نبوده‌ایم و دیگران بوده‌اند، ما مورد خطاب ایشان نیستیم و دیگران هستند؛ بعد از یک مدت هم باز همچنان کار خودشان را انجام بدهند و راه گذشته که طرد، اختلاف و نفرت‌افزایی هست، ادامه پیدا کند.

با توجه به مسائل گفته شده، آیا پیشنهاد یا راهکاری در این زمینه دارید؟

به نظر من در درجه اول باید مسئولین ذیربط در بخش‌های مختلف دولت، قوه قضائیه و همچنین دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، رسانه‌ای و تبلیغی سخنان رهبری را صرفا یک نصیحت و موعظه تلقی نکنند؛ بلکه به عنوان یک دستور لازم الاجرا و یک امر ضروری و فوری نگاه کنند. همین طوری که ایشان تأکید داشتند در طول این مدت کوتاهی شده، باید زخم‌های ناشی از این اختلاف‌افکنی‌ها و نفرت‌پراکنی‌ها ترمیم شود؛ که تبدیل به زخم‌های عمیقی بر وحدت ملی، انسجام ملی، اعتماد عمومی و امید به آینده شده است.

ترمیم این زخم‌ها و بیماری‌های خطرناک اقدامات هوشمندانه، کارشناسانه، دقیق و بدون تنگ‌نظری و توجیه‌گری لازم هست. در دانشگاه‌ها برخوردهای حذفی، قهرآمیز و تحکم‌آمیز و تحقیر و توهین به اساتید باید جای خودش را به فضای امن، مسالمت، همدلی، همفکری و نشاط در خور محیط‌های علمی و دانشگاهی بدهد. ما تجربه‌های موفقی را دهه‌های گذشته در این زمینه داشته‌ایم. در مواقعی دانشگاه موتور محرک تحرک سیاسی و نشاط اجتماعی ما بوده و امروز سرخوردگی و خمودی بسیار نگران کننده شده و به مرز هشدار رسیده است.

در خصوص واحدها و هسته‌های گزینش، چه در دانشگاه‌ها و چه در مراکز اداری و استخدامی، واحدهای حراست دستگاه‌ها، باید واقعا یک تغییر اساسی در بینش خودشان بدهند و همه مردم ایران را اعضای یک خانواده بپندارند و انواع تبعیض‌های آزار دهنده موجد شکاف‌های اجتماعی را کنار بگذارند.

همچنین وزارتخانه‌های مهمی مثل وزارت ارشاد، واقعا می‌تواند حلقه وصلی بین نخبگان، هنرمندان، اصحاب فکر و فرهنگ و هنر در کشور باشد و هر کدام از آنها در این عرصه مهم می‌توانند پیشگام باشند. ولی امروز خود آنها گلایه‌مند هستند و گلایه‌مندی آنها در فضاهای مختلف اجتماعی منعکس می‌شود؛ و تأثیری که این اشخاص مرجع اجتماعی مثل هنرمندان، اساتید دانشگاه، ورزشکاران، قهرمانان ورزشی و شخصیت‌هایی که به هر دلیل محبوب مردم هستند، اگر احساس کنند فضا به سمت احترام متقابل و استفاده از اندیشه و جذب آنها هست، طبیعتا می‌توانند در این مسیر بازیافت اعتماد عمومی کمک کنند.

قبلا عرض کردم که نقش صدا و سیما در این حوزه خیلی مهم و برجسته است. با افراد تنگ‌نظر و دارای فکر افراطی جناحی، آن هم نوع بد و بدخیم، نمی‌تواند نماد درستی از وجهه عمومی نظام باشد. ما بخواهیم یا نخواهیم، صدا و سیما در جایگاه سخنگویی نظام قرار دارد. اگر ۱۰۰ بار هم گفته شود که اینها یک گروهی هستند و سلیقه شخصی خودشان است، مردم نمی‌پذیرند. صدا و سیما در کشور ما طبق تفسیر شورای نگهبان، انحصاری است؛ و رسانه نظام تلقی می‌شود. بنابراین رسانه نظام باید دنبال خواسته نظام باشد و از افراد اندیشمند جامعه‌شناس و افراد محبوب مردم استفاده شود و از مجریانی که بی جهت طرد شده‌اند و چهره‌های مقبولی که در صدا و سیما بوده‌اند و امروز نیستند.

با کمال تأسف در این ماه رمضان دیدیم یک سری افراد لوده و کم مایه دعوت شدند و بعضی از بزرگان عرصه هنر ما را تحقیر کردند و بعضی از آثار هنری را به تمسخر گرفتند؛ همه اینها آسیب می‌زند.

نکته دومی که باید عرض کنم، به نظرم قوه قضائیه بر اساس این بینش باید گروه ویژه‌ای را تشکیل بدهد؛ ریاست محترم قوه قضائیه، جناب آقای اژه‌ای، و این گروه ویژه یک بازنگری در بعضی از پرونده‌ها، محکومیت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند. هیچ کسی نمی‌تواند بالای سر قوه قضائیه باشد و قوه قضائیه در راستای بسط عدالت و رفع ظلم و تبعیض از افراد و احیانا سخت‌گیری‌های بی موردی که در گذشته شده تجدید نظر کنند و اگر در جایی هم ظواهر قانون، فرآیند قانونی و آیین دادرسی احتیاج به اصلاح یا استجازه‌ای دارد، انجام بدهند تا جامعه احساس کند فضای کشور به سمت عفو، بخشودگی، صلح، صفا، دوستی، مهربانی و گذشت پیش می‌رود؛ نه به سمت سخت‌گیری، مچ‌گیری و برخورد قهرآمیز.

البته واضح است مواردی که به کلیت کشور، انقلاب و امنیت ملی بر می‌گردد، استثنا است؛ ولی این موضوع نباید بهانه شود که هر اظهار نظر یا اقدامی «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» تلقی شود.

مسأله دیگر این است که دستگاه‌های اطلاعاتی ما اعم از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و دیگر دستگاه‌های نظامی و اطلاعاتی، و در مجموع شورای عالی امنیت ملی به عنوان هماهنگ کننده و در رأس اینها، باید تغییر نگرشی در بینش امنیتی خودشان بدهند. مقوله امنیت ملی را از رهگذر تحکیم همبستگی، اخوت و وحدت ملی بیشتر تعقیب کنند؛ نه از طریق تأمین امنیت سخت و سخت‌افزاری. البته آن هم در جای خودش باید باشد و من نمی‌خواهم آن را نفی کنم.

طبعا تقویت بنیه دفاعی و امنیتی، هوشیاری در برابر بیگانگان و نفوذ اجانب و خطرات دشمنان سر جای خودش محفوظ است. ولی باید به این نکته توجه داشته باشند که دشمن‌پنداری در داخل نسبت به جریانات خودی و تفسیر مخالفت با امنیت ملی از هر اقدامی که احیانا در زاویه تنگ نگاه سیاسی و یا جناحی نمی‌گنجد، نتیجه‌اش همین جدایی‌ها، تفرقه‌ها و نفرت‌پراکنی‌ها می‌شود. لذا «تغییر نگرش در مقوله امنیت ملی»، مسأله مهمی است که نیاز به بازخوانی و اقدامات عملی دارد.

در مجموع می‌خواهم عرض کنم که نباید با این رهنمود راهگشای رهبری در حد شعار و تکرار در رسانه‌ها و بعد فراموش شدن برخورد شود. همه جدی بگیرند و راهکارهای عملی را داشته باشند. طبعا گروه‌های سیاسی، احزاب، جریانات و شخصیت‌های مؤثر تریبون‌دار هم هر کدام به سهم خودشان می‌توانند کمک کنند. ولی اقدامات اجرایی و عملیاتی اجزاء و ارکان خود نظام رسمی کشور مؤثرتر از همه است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا