چندرسانه‌ای

انتقادات تند روزنامه هم میهن از رئیس جمهور و وزیر کشور/ به قول معروف گل بود به سبزه آراسته شد!

ماجرای مدیریت و رویکرد کلی مجموعه جریان حاکم به‌جایی رسیده که باید آرزوی دولت اول اصولگرایان در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ را داشت. مدیریتی غیرپاسخگو، اقتضایی، بدون برنامه و از همه بدتر مدیریتی انکارگرا آن هم انکار در روز روشن؛ و اگر نعمت بزرگ فضای مجازی نباشد، معلوم نبود که آقایان امروز چه ادعاهایی که نمی‌کردند.

روزنامه هم میهن در سرمقاله خود نوشت: مسئله از برخورد با یک خانم آغاز شد که منجر به برهنگی او شد و همه دیدند که عامل این مسئله ماموران گشت نور یا ارشاد بودند، ولی آقای وزیر در دوربین نگاه کرد وگفت؛ آن خانم خودش را برهنه کرد.

این گذشت تا یکی دو روز بعد سیل مشهد آمد. در اولین واکنش آقای وزیر اعلام کرد که هزینه خاکسپاری کشته‌شدگان رایگان است. البته، چنین دستوری ذاتاً بد نیست؛ ولی در شرایطی که دغدغه مردم و داغ‌دیدگان مسائل بسیار مهمتری است، اعلام عمومی چنین تخفیفی که می‌توانست انجام شود ولی اعلام نشود، سطح دغدغه وزارت کشور و دولت را نسبت به چنین فاجعه‌ای بازتاب می‌دهد.

او به‌کلی وجود سیل را منکر شد و مدعی آب‌گرفتگی جزئی شد؛ درحالی‌که همزمان فیلم آن منتشر می‌شد و غواصان هم در گودال‌های شهری دنبال جنازه غرق‌شدگان در سیل می‌گشتند. این گفت‌وگو حتی از اظهارات سعید الصحاف در ماجرای سقوط بغداد نیز مسخره‌تر به نظر می‌رسید و این نشانه‌ای از ادامه شکاف میان دغدغه‌های مردم و مدیران است که ابتدا به ساکن انکار می‌کنند.

وقتی انکار می‌کنی، یعنی نه می‌توانی حل کنی و نه می‌خواهی حل کنی. (البته بعد از انعکاس گسترده در فضای مجازی، مدیر بحران مشهد به دستور استاندار برکنار شد.) در میانه ماجرا نیز امام‌جمعه مشهد می‌خواهد به نیمه پر لیوان نگاه کند، ولی در عمل نمک دیگری بر زخم مردم پاشیده می‌شود زیرا می‌گوید: «شماری در سیل اخیر از دست رفتند اما توجه داشته باشید که وقوع این سیل یک بلای طبیعی بود که متولیان امر را غافلگیر کرد. نباید از موضوعات دلگرم‌کننده در بحران اخیر غافل شد.»

مثل این می‌ماند که در جریان سیل فروردین پنج‌سال پیش به‌جای ابراز تأسف و ناراحتی نسبت به آن همه خسارات و تلفات، ابراز خوشحالی کنیم که باران‌های فراوان باریده است و هیچ توجهی هم به داغ‌دیدگان و خسارت‌دیدگان و ریشه‌های مدیریتی و سیاستی در شکل‌گیری چنین خساراتی نکنیم.

بلای طبیعی فرق دارد با مسئولیت انسانی ما که باید مانع خسارات آن شویم. اگر به‌جای مانع شدن از برگزاری کنسرت‌های قانونی و وضعیت زنان قدری هم به این مسائل می‌پرداختند، شاید سیل می‌آمد؛ ولی زیانی نمی‌رساند.

در مورد مشهد نوعی اتفاق‌نظر وجود دارد که به دلیل دخل و تصرفات در ارتفاعات و اشغال و انسداد آبراه‌ها چنین فاجعه‌ای رخ داده است، همچنان که گزارش ملی سیل سال۱۳۹۸ هم درباره گلستان به چنین موارد روشنی اشاره می‌کند.

بی‌توجهی به بدیهیات علمی و مدیریتی در امر کشورداری دیر یا زود بحران ایجاد می‌کند. اگر اکنون با سیل در مشهد مواجهیم؛ فردا در سایر نقاط کشور نیز دچار خواهیم شد.

نمونه روشن آن دستورات ‌دیروز آقای رئیسی در سفر به مازندران برای خودکفایی در تولید برنج است. کسی نیست بپرسد که جز منطقه شمال کشور در کجا کشت برنج برای کشور مقرون‌به‌صرفه است که دستور خودکفایی داده می‌شود؟

خُب حالا خودکفا شدید، مگر مشکلی برای واردات داشته‌اید که دنبال خودکفایی به هر قیمتی باشیم؟ بحران آب در جنوب و مناطق خشک و داخلی کشور تا چه حد ناشی از سیاست کشت برنج در این مناطق است؟

به‌علاوه، شما که دنبال فرزندآوری فراوان برای هر زن تا چند کودک در چند سال آینده هستید و هنوز نمی‌توانید شیرخشک آنان را به‌صورت معمول تامین کنید، چگونه خواهید توانست برای یک جمعیت ۱۵۰میلیونی مطلوب خود برنج و گندم و سیب‌زمینی و پیاز و دانه‌های روغنی و جو و ذرت و علوفه و حبوبات و… را به‌صورت خودکفا تهیه کنید؟

کمااینکه پس از یک‌بار رسیدن به خودکفایی گندم، الان جزء بزرگترین واردکنندگان گندم هستیم. هر سیاستی که متکی به استحصال بیشتر از منابع طبیعی مثل آب و معدن و نفت باشد و در پی اصلاحات ساختاری برای افزایش بهره‌وری در تولید و نگهداری و صادرات نباشد، پیشاپیش محکوم به شکست است و بحران‌های مصنوعی و نه طبیعی خاص خود را ایجاد خواهد کرد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا