نقد و تحلیل

عطریانفر: لاریجانی دبیر شورایعالی امنیت ملی شود، واقع بینانه وارد مذاکره با آمریکا خواهد شد /داستان مذاکره را سیاه و سفید نکنیم

محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاح طلب درباره احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا گفت: مهم نیست مسئولیت مذاکرات به دست وزارت خارجه باشد یا شورایعالی امنیت ملی، مهم این است که مذاکره کنندگان واجد صلاحیت های کافی باشند.

در روزهایی که احتمالات بر سر مذاکره بین ایران و آمریکا مطرح می شود، خبر از سرگیری مذاکرات هسته ای میان ایران و اروپا نیز منتشر شد، سیگنالی مثبت به حل و فصل پرونده بلاتکلیف مانده برجام. اما آیا ایران و آمریکا در ادامه مسیر به سمت مذاکره خواهند رفت یا با فضاسازی تندروها دولت عقب نشینی خواهد کرد؟

«یک سوال مشخص و مشترک» درباره مذاکره بین ایران و آمریکا را با طیفی از سیاسیون چپ، راست و معتدل، مانند غلامعلی رجایی ، حمیدرضا جلایی پور و محمد خوش‌چهره به اشتراک گذاشته و نگاه آنها به «مذاکرات رفع تحریم‌ها» را مورد واکاوی قرار داده است.

محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نیز در این باره به خبرآنلاین گفت: «من جز کسانی هستم که اصل مذاکره را به رسمیت می شناسم و تصور نمی کنم مذاکره بما هو مذاکره موضوعیتی داشته باشد، بعقیده من اصل تامین منافع ملت موضوعیت و مذاکره ابزار وجه طریقی تحقق موضوع است.»

وی با اشاره به اظهارات اخیر علی لاریجانی درباره مذاکرات میان تهران و واشنگتن بیان کرد: «آقای لاریجانی از چهره های سیاست ورز برجسته و هوشمند است و می تواند با مواضع واقع بینانه در مذاکرات خوب بدرخشد. ایشان مقطعی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بودند و علی القاعده اگر رهبری و رئیس جمهوری، وی را در این سمت منصوب کرده و اقدامی در این باره صورت بگیرد، حضور ایشان در گفت و گوها موثر واقع می شود و می تواند روند مذاکرات را مناسب تر پیش ببرد.»

مشروح گفت و گوی محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاح طلب را بخوانید؛

******

* با روی کار آمدن دولت ترامپ این روزها در قالب گمانه زنی، پیش بینی و تحلیل بحث مذاکره بین ایران و آمریکا مطرح می شود، سیگنال های متفاوتی که رئیس جمهوری جدید آمریکا برای حل و فصل اختلافات با ایران فرستاده از یک سو و عزم دولت پزشکیان برای حرکت در مسیر حل تحریم ها احتمالاتی را مبنی براینکه دو کشور پای میز مذاکره مستقیم بنشینند را مطرح می کند. در کنار این موضوع «ترس از مذاکره و هشدار به دولت» در طیف منتقدان دولت فعلی از تریبون های مختلف شنیده می شود. پیش شرط هایی که دو طرف پای میز مذاکره بنشینند و احتمالات درباره تحقق یا عدم تحقق از نگاه شما چیست و چه کسانی را پشت صحنه مخالف خوانی ها درباره مذاکره مستقیم تهران – واشنگتن می بینید؟

منتقدانی تلاش می کنند اصل مذاکره به خصوص با رقبا و کسانی که در مقام مخاصمه با ایران هستند، به یک تابو تبدیل کنند و از آن به عنوان یک امر خبیث نام می برند. به تصور من اولا مذاکره پایه حل اختلاف و رفع سوء تفاهم و بنای عقلایی و جهانی زندگی مشترک شهروندی در همه تاریخ بشری بوده است.

ثانیا مذاکره وجه طریقت دارد، به این معنا که اگر مذاکره بتواند ما را در فرایند تامین منافع ملی کمک بکند، حتما باید از ابزار گفتگو استفاده کنیم. طبیعتا اگر این مبنا را به رسمیت بشناسیم، مذاکره ابزاری برای تامین منافع کشور، ملت و مردم است.

کسانی که ما را به مقاومت در برابر گفت و گو دعوت می کنند، اساسا درک درستی از سیاست ندارند یا تامین منفعت مردم برای آنان اهمیت ندارد.

ما در یک مقطع بسیار کلیدی و حساس قرار گرفته ایم که در جهت تامین منافع مردم و رفع مشکلاتشان باید از هر فرصت و بهانه ای استفاده کنیم تا در جهت تامین منافع ملی قدمی به نفع ملت برداریم. با توجه به این حقیقتِ مسلم که شرع و قانون تکالیف مهمی را به دوش مسئولان برای ایجاد ارامش ملت گذارده نهادهای مسئول دولت و مقامات فراتر از دولت که در این زمینه ماموریت و مسئولیت دارند، باید به جِد تلاش کنند و نمی توانند خودشان را بی تفاوت نشان بدهند.

من جزء کسانی هستم که اصل مذاکره را به رسمیت می شناسم و تصور نمی کنم «مذاکره بما هو مذاکره» موضوعیتی داشته باشد، به عقیده من اصل تامین منافع ملت موضوعیت و مذاکره ابزار وجه طریقی تحقق موضوع است.

در رابطه با وضعیت فعلی در فرآیند مذاکرات، مقامات باید هدف گذاری کنند، جهت تعیین حداکثری منافع خودشان با رقیب مذاکره خواهند کرد، ما هم باید منافع حداکثری و حداقلی خودمان را تعریف کنیم، بر سر مذاکره به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به هدف تعیین شده خود دست پیدا کنیم.

اگر به منافع حداکثری خود دست پیدا کردیم باید به مذاکره کنندگان و کارگزاران دیپلماسی دست مریزاد گفت و اگر به منافع حداقلی دست پیدا کردیم که مشروع و مورد توافق مسئولان نظام و در جهت تامین منافع مردم و مقبول خواهد بود. اگر در فرآیند مذاکره منافع مردم حاصل نشد، باید میز مذاکره را ترک کرد و این داستان یکبار برای همیشه نیست.

هر بار ما باید این مسئله را به عنوان مبنا برای رویکردهای سیاسی خودمان در عرصه جهانی به کار بگیریم. من باب مثال، در مقاطعی، ادامه مذاکرات منافع مردم را تامین نمی کرد و آن را متوقف کردیم. ممکن است در زمانی دیگر مطالبات مدنظر مردم را تامین کرد و باید آن را مجدد به کار بگیریم و داستان مذاکره را سیاه و سفید نکنیم.

از سوی دیگر، آقای لاریجانی از چهره های سیاست ورز برجسته و هوشمند است و می تواند با مواضع واقع بینانه در مذاکرات خوب بدرخشد. ایشان مقطعی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بودند و علی القاعده اگر رهبری و رئیس جمهوری، وی را در این سمت منصوب کرده و اقدامی در این باره صورت بگیرد، حضور ایشان در گفت و گوها موثر واقع می شود و می تواند روند مذاکرات را مناسب تر پیش ببرد.

در وضعیت فعلی مسائل همه متوقف شده و شورای عالی امنیت ملی هم کاری نمی کند. اگر اراده رهبران سیاسی از عالی ترین مقام یعنی رهبر انقلاب تا رئیس جمهور و اعضای شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تعدیل رفتارها و موضع گیری ها و رفع مشکلات باشد، علی القاعده باید از ظرفیت توانمندی مثل آقای لاریجانی استفاده کرد. حضور وی می تواند در این زمینه به دولت و کشور کمک کند.

مهم نیست مسئولیت مذاکرات به دست وزارت خارجه باشد یا شورایعالی امنیت ملی، مهم این است که مذاکره کنندگان واجد صلاحیت های کافی باشند. در آن مقاطع چون یک ظرفیت توانمندی مانند آقای ظریف در پست وزارت خارجه قرار گرفته بود، علی القاعده ظرفیت گفتمان سازی ایشان موفق تر از حضرات دیگر بود. امروز هم وجود آقای عراقچی و روانچی بسیار موثر است.

مسئله رفع تحریم و مذاکره با آمریکا، مرتبط با مجموعه ای از ظرفیت های سیاسی، امنیتی و نظامی کشور است، چه ماموریت بر عهده وزارت خارجه باشد و چه شورای عالی امنیت ملی، نسبت به یکدیگر نیازمند هستند.

اگر وزارت خارجه محور مذاکرات شد، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی باید همکاری تمام عیاری با دولت داشته باشد. اگر این ماجرا بالعکس هم رخ داد وزارت خارجه ابزار و کارگزار بسیار تعیین کننده و توانمندی است که درخدمت سیاست ها خواهد بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا