جامعهمحیط زیست

كمياب‌ترين پرنده ايران زير پاي دام غيرمجاز

سياه‌خروس قفقازي (Caucasian Black Grouse, Tetrao mlokosiewiczi) يك پرنده جنگلي و سردسيري است كه در حدفاصل درياي خزر و درياي سياه در شيب‌هاي كوهستان‌هاي قفقاز بزرگ در روسيه، گرجستان، آذربايجان و تركيه (يك كمربند ارتفاعي 1500 تا 3000 متر از سطح دريا) و همچنين قفقاز كوچك در ايران و ارمنستان پراكنده است. كل محدوده پراكنش اين‌گونه، حدود 12 هزار كيلومترمربع است كه 8 درصد آن در ايران قرار دارد.

روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با محمدرضا مسعود، كارشناس بازنشسته سازمان حفاظت محيط زيست و مديرعامل انجمن غيردولتي حفاظت از تنوع زيستي آذربايجان تلاش كرده تا وضعيت اين‌گونه و تهديدهاي پيش روي آن را بررسي كند.

*سياه‌خروس‌ها چگونه و از چه زماني وارد جنگل‌هاي ارسباران و منطقه قفقاز شدند؟

داده‌هاي فسيل‌شناسي نشان مي‌دهد سياه‌خروس‌ها در اواخر آخرين دوره يخبندان كه زمين در حال گرم شدن بود، خود را به ارتفاعات بالاتر رسانده‌اند. پراكنش اين پرنده هم در حال حاضر در منطقه‌اي بين درياي خزر و درياي سياه است. در آخرين دوره يخبندان، بخشي از سياه‌خروس‌ها به سمت كوه‌هاي قفقاز آمده و به ارتفاعات رفتند و بخشي هم در ارتفاعات آلپ سكني گزيدند. اين پراكندگي به نوعي باعث جدايي جمعيت‌ها شده و لذا در حدود يك ميليون سال پيش گونه‌زايي اتفاق افتاد. در نتيجه اين‌گونه‌زايي سياه‌خروس به دو گونه قفقازي و اروپايي تقسيم شد. به‌طوري كه سياه‌خروس اروپايي توانسته بعد از دوره پليستوسن در كوه‌هاي بلند سراسر منطقه وسيع اوراسياي شرقي گسترش يابد.

*چه تفاوتي بين جمعيت‌هاي جنوبي سياه‌خروس با جمعيت‌هاي شمالي قفقاز بزرگ وجود دارد؟

در حال حاضر در منطقه قفقاز بزرگ، جمعيت‌هاي بزرگي از اين پرنده داريم به خصوص مرز روسيه و گرجستان كه اكثر جمعيت اين پرنده را در خود جاي داده ولي در قفقاز كوچك، جمعيت‌ها خيلي كوچك و در عين حال از هم گسيخته هستند كه شامل يك بخش خيلي كوچكي از ايران (حدود 32 هزار هكتار) و يك بخش ارمنستان است. جمعيت‌هاي تركيه از اينها جداست چون سواحل درياي سياه از نظر جغرافيايي شرايط متفاوتي را ايجاد كرده است. جالب است كه مردم ساكن در نواحي مرزي ايران و آذربايجان هم اين‌گونه را مي‌شناسند چون در جنوب آذربايجان سياه‌خروس پراكنش دارد، در قسمتي كه در عين حال هم‌مرز ارمنستان است، يعني در ارتفاعات بارتاز شواهدي از حضور اين‌گونه را يافته‌اند.

*شما خودتان چند سال است كه زيستگاه اين‌گونه را در ارسباران پايش مي‌كنيد؟

فكر مي‌كنم بيشتر از 30 سال است كه من دست‌كم سالي يك بار از زيستگاه سياه‌خروس بازديد مي‌كنم.

*در سال‌هاي اخير تغييراتي را در زيستگاه سياه‌خروس شاهد بوده‌ايد؟

از اوايل دهه 90 يكسري تغييرات در زيستگاه اين پرنده رخ داد كه براي من عجيب بود، اين تغييرات باعث يكسري تغييرات رفتاري هم در پرنده در برخي مناطق شد. تاكيد مي‌كنم كه اين تغييرات در همه جاي زيستگاه پرنده نبوده و قابل تعميم به كل منطقه پراكنش نيست. تنها در برخي مناطق جوجه‌آوري پرنده تغييراتي ايجاد شده، البته شايد با گرم شدن زمين روند حركت پرنده به سمت ارتفاعات بيشتر شود اما از نظر من هنوز چنين چيزي اتفاق نيفتاده است.

به هر حال دانشمندان پيش‌بيني مي‌كنند كه اگر روند گرمايش زمين به همين صورت پيش برود، گرمايش جهاني در آينده حدود50 درصد گونه‌هاي گياهي و جانوري را نابود خواهد كرد اما اين مساله در حال حاضر شامل حال سياه‌خروس نشده است.

*اگر روند گرمايش جهاني به اين صورت پيش برود، چه آينده‌اي را براي سياه‌خروس پيش‌بيني مي‌كنيد؟

تغييراتي كه با گرم شدن هوا براي زيستگاه اين‌گونه در ايران به وجود خواهد آمد، جالب توجه خواهد بود. اين را بايد بگويم كه عمده‌ترين دليل كم بودن جمعيت سياه‌خروس قفقازي در تمامي منابع بدون استثنا، سختي شرايط زيستگاهي ذكر شده كه اين شامل مه‌هاي سرد طولاني، دوره‌هاي طولاني انجماد در زمان جوجه‌آوري پرنده و وقوع تگرگ و برف مقارن با دوره انكوباسيون و پرورش جوجه‌هاست. از اواسط دهه 90 با گرم شدن هوا، عوامل مذكور به‌طور چشمگيري كاهش پيدا كردند و جوجه‌ها بالطبع شانس زنده ماندن بيشتري داشتند. نتيجه آن را هم مي‌توان از طريق مشاهده افزايش تعداد جوجه‌هاي هر مادر به چشم ديد.

اما در سال‌هاي اخير يك تغيير كوچك در رفتار پرنده به وجود آمده كه قابل توجه است. سابق بر اين مادر بعد از تفريخ جوجه‌ها، آنها را براي تغذيه به علفزارهاي منطقه آلپاين مي‌برد و جالب اينكه پوشش گياهي در طول دوره رشد جوجه‌ها اغلب سبز بودند. اما در سال‌هاي اخير به علت گرماي زياد آن حالت سبزي مرتع برگشته و وقتي جوجه‌ها در اواخر تيرماه همراه مادر براي تغذيه مي‌روند، علف‌ها كامل خشك و زرد شده‌ و توليد حشرات كه غذاي اصلي جوجه‌ها در دو هفته اول تولدشان است تقريبا متوقف مي‌شود لذا عملا غذاي مناسب و كافي براي پرورش جوجه‌ها در علفزار وجود ندارد.

همه اين اتفاقات سبب شده كه رفتار سياه‌خروس‌هاي ماده بيشتر شبيه كبك‌ها شود. مادرها، جوجه‌ها را به نزديك چشمه‌ها مي‌آورند و آنجا نگه مي‌دارند تا تغذيه كنند. نگه داشتن جوجه‌ها در حدفاصل جنگل و مرتع، در حاشيه بوته‌زارها هم به دليل نبود غذا در منطقه آلپاين و گرماي زياد در ماه‌هايي مانند تير و مرداد است.

*بنابراين شما افزايش تعداد جوجه‌هاي سياه‌خروس را شاهد بوده‌ايد؟

بله، افزايش شانس زنده ماندن جوجه‌ها، افزايش جمعيت را به دنبال داشته است. اين افزايش جمعيت هم ملموس است يعني تجمع‌گاه‌هايي كه در گذشته 1 يا 2 سياه‌خروس نر مي‌ديدم، در حال حاضر به‌طور متوسط 4 تا 8 نر ديده مي‌شود.

*بر همين اساس است كه احتمال جابه‌جايي سياه‌خروس را مردود مي‌دانيد؟

عضلات بال ماكيان‌ها قوي نيستند. بدين صورت كه عضلات بال در اكثر گونه‌هاي اين خانواده از نظر تكاملي مناسب پروازهاي طولاني نيست گو اينكه استثناهايي چون كبك دري در بين ماكيان‌ها وجود دارد. سياه‌خروس‌ها هم قدرت پرواز زيادي ندارند، مخصوصا وقتي اين پرنده مي‌ترسد، مانند كبك‌ها سرپاييني مي‌دود تا خودش را به جنگل برساند. به ندرت ديده‌ام كه سياه‌خروسي مورد حمله عقاب طلايي قرار بگيرد و بر اثر ترس ناگهاني بپرد چون قدرت پرواز زيادي ندارد. اينكه با افزايش درجه حرارت جمعيت‌هاي حاشيه‌اي و جنوبي سياه‌خروس يعني جمعيت‌هايي كه در قفقاز كوچك هستند، مجبور به حركت و جابه‌جاي به طرف مناطق شمالي شوند؛ به هيچ‌وجه براي من قابل قبول نيست. اين را بايد در نظر داشت كه ارتفاعات ارمنستان هم كم و بيش مشابه ما هست بنابراين اينكه گفته شود سياه‌خروس از زيستگاه‌هاي نامطلوبي كه از لحاظ اقليمي برايش مناسب نيست، به سمت زيستگاه‌هاي شمالي يا همان زيستگاه‌هاي اصلي و هسته‌هاي مركزي كه در قفقاز بزرگ است، حركت خواهد كرد؛ از نظر من غيرممكن است چون فاصله منطقه امن كلن (ايران) از ارتفاعات بارتاز (مرز ارمنستان و آذربايجان) نزديك به 30كيلومتر و تا نواحي قفقاز بزرگ (مرز گرجستان و روسيه) بيش از 300 كيلومتر است.

البته اگر افزايش درجه حرارت ادامه‌دار باشد، سياه‌خروس جز مهاجرت ارتفاعي چاره‌اي ندارد اما اگر اين‌گونه باشد، 3 كوه منطقه مرتفع ارسباران (قره‌موت نزديك 3 هزار متر، توپخانه 2.750 متر و كوه سحراما 2.300 متر) مي‌توانند زيستگاه منتخب بهتري براي سياه‌خروس باشند. البته گرمايش زمين باعث تغييراتي از نظر بوم‌شناختي در زمين خواهد شد مانند تغيير ارتفاع حد رويش درخت و جابه‌جايي گونه‌هاي گياهي و غيره به طرف ارتفاعات كه اميدوارم تا آن زمان سياه‌خروس بتواند دوام بياورد.

*به نظر شما تهديدهاي اين‌گونه چيست؟

در زيستگاه سياه‌خروس آتش‌سوزي وجود ندارد چون آتش‌سوزي‌هاي ارسباران عموما عمدي و براي تغيير كاربري است كه خوشبختانه شيب بسيار زياد اين اراضي جنگلي مطلوبيت زيادي براي توسعه كشاورزي و باغ‌داري ندارندو از طرفي برداشت الوار هم در چنين شيبي اتفاق نمي‌افتد چون نسل جديد حوصله اين كارهاي سنگين را ندارند. زيستگاه سياه‌خروس يكسري نكات مثبت براي بقاي اين جانور دارد؛ از جمله اينكه شيب و ارتفاع در آن زياد است، خوشبختانه زيستگاه در مجموع دور از دسترس انسان است و جمعيت انساني هم در اطراف آن كم است. اگر محيط زيست استان به هر دليل از جاده‌سازي‌هاي صورت گرفته در زيستگاه هم چشم‌پوشي كرده باشد، چندان مهم نيست چون ترددي به آن صورت انجام نمي‌شود.

مشكل سياه‌خروس از اينها پيچيده‌تر است؛ چراي دام همچنان به قوت خود باقي بوده و كماكان يكي از معضلات جدي سياه‌خروس است. درست است كه با تلاش‌هايي كه همكاران محيط زيست آذربايجان شرقي انجام دادند، 65 هزار هكتار از اراضي غربي اكوسيستم ارسباراني را تحت عنوان «منطقه حفاظت شده ديزمار» ارتقا دادند اما متاسفانه اين منطقه تنها روي كاغذ حفاظت شده است. متاسفانه تا به امروز حفاظتي از اين‌گونه صورت نگرفته است. اگر زيستگاه به درستي حفاظت مي‌شد و جلوي ورود دام گرفته مي‌شد، سياه‌خروس با مشكلي كه امروز دارد، مواجه نبود.

مشكل اصلي سياه‌خروس، معضل چراي دام به شكل سنتي است كه در اين چند ساله هم مرتفع نشده است. البته شكار سياه‌خروس را هم گاهي به عنوان تهديد مطرح مي‌كنند اما باز هم من آن را زياد تاثيرگذار نمي‌دانم، هرچند كه حفاظت از حتي يك فرد هم در جمعيت‌هاي كوچك مهم است .

*به نظر شما سازمان محيط زيست بايد چه اقدامي براي حفاظت از سياه‌خروس انجام دهد؟

از نظر من چون دليل اصلي همه تهديدها براي سياه‌خروس، ضعف اداره كل منابع طبيعي و اداره كل محيط زيست در مديريت منطقه ارسباران است؛ اين مشكل بايد حل شود. متاسفانه طرز نگاه محيط زيستي‌ها هنوز به صورت سنتي است. درست است كه در طرح‌ها و نوشته‌ها گاهي از كلمه حفاظت مشاركتي استفاده مي‌شود و از جوامع محلي نام مي‌برند، اما آن نگاه مثبت و اعتماد لازم از طرف جوامع محلي به ارگان‌هاي دولتي و برعكس هنوز وجود ندارد.

من به شخصه تجربيات تلخي دارم كه نشان مي‌دهد هنوز چقدر جاي كار هست. چندي پيش يك فرد محلي در حين علف‌چيني در زميني كه زراعت مي‌كرد، لانه و تخم‌هاي سياه‌خروس را مشاهده مي‌كند اما ترجيح مي‌دهد كه لانه را سريع بپوشاند و به محيط زيست هم اطلاع ندهد تا مبادا محيط زيست بيايد و مناطق علف‌چيني را از آنها گرفته و قرق كند. ما با اين طرز فكر و اين عدم اعتمادها در محيط زيست به جايي نخواهيم رسيد.

تا زماني كه جوامع محلي از وجود سياه‌خروس يا هر گونه ديگري بهره‌مند نشوند هرگز در حفاظت مشاركتي با دولت همكاري نخواهند كرد لذا بايد براي درآمدزايي جوامع محلي با تعريف معيشت‌هاي جديد مانند گردشگري پايدار و معيشت‌هاي سازگار با محيط زيست اقداماتي صورت گيرد.

*نظرتان در مورد تكثير گونه چيست، نمي‌تواند موثر باشد؟

از تكثير در اسارت گوزن زرد بيش از پنجاه سال گذشته و ما در اين مدت شاهد نابودي زيستگاه اين‌گونه باارزش بوديم و كم‌كم اميدها براي رهاسازي اين‌گونه از دست مي‌رود لذا بهتر است از زيستگاه اين پرنده حفاظت كنيم. البته تكثير در اسارت هم در شرايط خاصي براي ترميم جمعيت برخي گونه‌ها مي‌‌تواند روش خوبي باشد ولي از روش‌هاي بسيار گران‌‌قيمت به حساب مي‌آيد و مشكلات خود را دارد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا